در مقاله پیشین به بحث حمایت از interface نرمافزارها در کنوانسیونهای بین المللی و دستورالعمل اتحادیه اروپا پرداختیم و به دو معیار بارز جهت برخورداری واسط ها از حمایت قانونی یعنی معیار ” اصالت” ومعیار ” دوگانه ایده – بیان” اشاره کردیم. در بخش دوم از مقاله به تشریح هریک از این دو معیار پرداخته و قوانین و هم چنین رویه قضایی برخی از کشورها را در استناد به این دو معیار بررسی خواهیم کرد.
اصالت
به موجب ماده ۱۰ موافقتنامه تریپس، برنامههای رایانهای مانند آثار ادبی، تحت حمایت کنوانسیون برن قرار میگیرند و به این صورت، کد مبدأ و مقصد، مورد حمایت خواهد بود. در موافقتنامه مذکور به شرایط لازم برای حمایت اشاره نشده است. در کنوانسیون برن نیز تنها به کلیت حمایت از آثار ادبی، هنری اشاره شده؛ بدون آنکه تعریفی از این آثار ارائه شود.
در این کنوانسیون، «اثر اصیل» در برابر کپی برداری از آثار موجود به کار رفته و استفاده از عبارت «خلاقیت فکری» در آن، موجب آن شده که «اصالت» در قوانین بیشتر کشورها به معنای برخورداری از سطحی از خلاقیت منعکس شود.
در این خصوص، ماده ۱۳ دستورالعمل اروپایی حمایت از نرمافزار مقرر مینماید: «برنامه رایانهای در صورت اصالت حمایت میشود؛ منظور از اصالت آن است که برنامه حاصل خلاقیت فکری پدیدآورنده آن باشد. معیار دیگری جهت تعیین صلاحیت برخورداری نرمافزار از حمایت به کار برده نخواهد شد.» ارائه تعریفی از اصالت، متناسب با برنامههای رایانهای که لزوما با تعریف سنتی ارائه شده از این مفهوم برای سایر آثار ادبی، هنری منطبق نیست، از اهداف دستورالعمل مذکور به شمار میرود. دستیابی به چنین هدفی در نظام حقوقی کشورها دشوار به نظر میرسد.
رویکرد کشورهای اروپایی نسبت به معیار اصالت مندرج در دستورالعمل، متفاوت بوده است؛ به گونهای که در برخی کشورها، شرایط لازم جهت برخورداری نرمافزار از حمایت کاهش یافته و در برخی دیگر، این شرایط افزایش یافته و برخورداری از حمایت را برای نرمافزار دشوارتر کرده است. به عنوان مثال، در قانون آلمان، صراحتاً تعریف جدیدی از مفهوم اصالت گنجانده شده است. رویه قضایی این کشور نیز با این رویکرد نوین در یک راستا قرار داشته و پایین آمدن استانداردهای لازم جهت اطلاق اصالت برای نرمافزار را تایید میکند.
در قانون کشور فنلاند، صراحتی در خصوص معیار اصالت دیده نمیشود. در این قانون تنها به این نکته اشاره شده که شخصی مورد حمایت خواهد بود که اثر ادبی یا هنری را خلق کرده باشد. اصطلاحات «خلق کردن» و «اثر» به صورت سنتی این گونه تفسیر شده که اثری مورد حمایت خواهد بود که اصیل و حاوی عنصر ابتکار و خلاقیت باشد. در قانون سوئد نیز رویکرد مشابهی اتخاذ شده و از این تفسیر پیروی میشود. با توجه به عدم تصریح قوانین این دو کشور به معیار اصالت، محاکم در این خصوص به دستورالعمل مذکور استناد میکنند. به عنوان مثال، در یکی از دعاوی مطروحه در دادگاه استیناف فنلاند، دادگاه استدلال خود را با استناد به شرط اصالت مندرج در دستورالعمل آغاز کرده و اظهار داشت: یکی از معیارهای رایج جهت تشخیص اصالت نرمافزار این است که شخص دیگری نتواند مستقلا به راهکار مشابهی با آنچه در نرمافزار مورد استفاده واقع شده، دست یابد. در نتیجه برای اصیل دانستن یک برنامه، تولید آن به صورت مستقل کافی نیست، بلکه لازم است که برنامه مذکور انعکاس دهنده خلاقیت برنامه نویس باشد؛ به گونهای که اعطای حقی انحصاری به وی را توجیه کند. در این دعوی، دادگاه این گونه استدلال کرد که تفاوتهای موجود در راهکارهای ارائه شده از جانب تهیهکنندگان برنامههای مورد بحث، به جزئیاتی کم اهمیت مربوط بوده ودر حوزه موضوع مورد نزاع، اساسا فضایی برای برنامهنویس جهت خلق برنامهای مبتکرانه و به صورت مستقل وجود نداشته است؛ لذا نمیتوان از این حیث آن را اصیل دانست. میزان زمان و منابع مورد استفاده جهت خلق برنامه نیز موجب نشد که دادگاه آن را اصیل تلقی نماید. تفسیر دادگاه استیناف فنلاند از مفهوم اصالت، در مجامع علمی اروپا مورد نقد واقع شده و نمیتوان آن را با اهداف دستورالعمل، منطبق دانست؛ زیرا چنانچه دو برنامهنویس بر آن باشند تا برای انجام عملکردی ساده برنامهای طراحی کنند، بسیار محتمل است که هر دو به راهکارهایی یکسان یا مشابه متوسل شوند. این بدان معناست که در حوزه نرمافزار، احتمال خلق آثار مشابه به صورت جداگانه و مستقل از سوی اشخاص به مراتب بیشتر از سایر آثار ادبی و هنری است. لذا قائل شدن به این الزام که هیچ شخص دیگری نتواند بهطور مستقل به راهکار مورد استفاده دست یابد، برخلاف سایر آثار، در خصوص نرمافزار معیاری مناسب نخواهد بود. علاوه بر این، در دستورالعمل نیز هدف پایین آوردن استانداردهای لازم جهت اصیل تلقی شدن نرمافزار بوده است تا با حمایت هرچه بیشتر از این آثار، به توسعه صنعت نرمافزار کمک شود.
به طور کلی میتوان گفت اگرچه دستورالعمل اروپایی حمایت از نرمافزار در راستای ایجاد برداشتی یکسان از مفهوم اصالت در کشورهای عضو تنظیم شده است، اما این هدف محقق نشده و برخی از کشورهای عضو همچنان قایل به برداشتهای سنتی خود از این مفهوم هستند. در مقدمه دستورالعمل، برنامههای رایانهای برای توسعه صنعتی اروپا ضروری دانسته شدهاند. این امر نشانگر آن است که در سند مذکور، ابعاد اقتصادی به طور ویژه مورد نظر بوده و این امر، قواعد حقوقی مربوط به حمایت از نرمافزار را به نظام حقوقی کامنلا نزدیک مینماید.
در آمریکا دکترین مربوط به تعیین اثر قابل حمایت، با سیری تکاملی مواجه بوده است. در دعاوی قدیمیتر در این کشور، اصالت در ناشی شدن اثر از پدیدآورنده آن خلاصه میشد. بعدها، در دعوای موسوم به «فیست»[۱] دادگاه عالی اظهار داشت که یک اثر برای اصیل دانسته شدن و قرار گرفتن تحت شمول حمایت نظام کپیرایت، نیازمند بروز حداقلی از خلاقیت در آن است. برخی دیگر از کشورهای تابع نظام کامنلا نیز بیش از پیش برای اصیل دانستن اثر قایل به ملزوماتی شده و صرف نشات گرفتن اثر از پدیدآورنده را برای این امر کافی ندانستند.
اصالت، در کنار دوگانه ایده- بیان نقش پررنگی در استدلال در آمریکا ایفا میکند. برخی بر این باورند که پرونده مربوط به دعوای مذکور در این کشور، معیار اصالت در این کشور را به مفهوم آن در کشورهای اروپایی نزدیک کرده است. از سوی دیگر، نظام حمایت از حقوق مالکیت ادبی، هنری در برخی کشورهای اروپایی نیز دستخوش تغییراتی شده است به گونهای که حمایت از نرمافزار را به سنتهای حقوقی آمریکا نزدیک میکند. یکی از این تغییرات، هماهنگ نمودن مفهوم اصالت است که سطح محدودتری از خلاقیت و بروز شخصیت در نزمافزار را برای حمایت از آن ضروری میداند.
دوگانه ایده- بیان
دوگانه ایده- بیان به این معنا است که حمایت، تنها به تجلی بیرونی و عینی اثر تعلق داشته و اشخاص در استفاده از ایدهها و افکار و بسط و گسترش آن آزاد هستند. این امر همان چیزی است که در حوزه حقوق مالکیت ادبی، هنری موجب ایجاد تعادل اقتصادی میشود. این تمایز موجب آن میشود که از یک سو اثر با همه ابعاد خود مورد حمایت نبوده و از سوی دیگر، به صورت کامل نیز قابل نسخهبرداری نباشد.
این دوگانه در بسیاری از اسناد و دعاوی مربوط به حقوق مالکیت ادبی، هنری مورد اشاره واقع شده است. بند ۲ ماده ۹ موافقتنامه تریپس و ماده ۲ معاهده حمایت از حقوق مالکیت ادبی، هنری WIPO از نمونههای این امر هستند. همچنین در بند ۲ ماده ۱ دستورالعمل اروپایی حمایت از نرمافزار نیز به این نکته اشاره شده است. به موجب این بند، «تفکرات و اصولی که مبنای هر یک از اجزای یک برنامه رایانهای را تشکیل میدهند، از جمله تفکرات و اصول پی-ریزی کننده رابطها، به موجب این دستورالعمل، مشمول حمایت حقوق مالکیت ادبی، هنری نخواهند بود.»
در گذشته دوگانه مذکور در انگلیس اصل و قاعدهای شناخته شده تلقی نمیشد. اما امروزه این اصل در هماهنگ نمودن قوانین با موافقتنامه تریپس و دستورالعمل اروپایی سهیم است. به عنوان مثال، در یکی از پروندههای مطروحه در این کشور،[۲] «منطق تجاری» مندرج در نرمافزار، ایده صرف تلقی شد و مستحق حمایت شناخته نشد.
در دعاوی مربوط به نرمافزار در کشور فنلاند، کمتر به دوگانه مذکور اشاره شده است. گرچه در پارهای موارد این روش توانسته مبین مرز میان اثر قابل حمایت و غیر قابل حمایت باشد، اما در فنلاند بیشتر تمرکز در این راستا بر معیار اصالت است. با وجود این در پارهای موارد دیده شده که در رای و استدلال دادگاه به دوگانه مذکور اشاره شود. به عنوان مثال، در یکی از آرای دادگاه استیناف این کشور [۳] این گونه استدلال شده که موضوع اصلی اثر، اصول و قواعد به کار رفته در آن، روشها و… حتی با وجود ابداعی بودن، مورد حمایت نظام حقوق مالکیت ادبی، هنری نبوده و استفاده از آن در آثار بعدی با منع قانونی مواجه نیست. در پرونده مذکور، با وجود شباهت بسیار در موارد غیر قابل حمایت پیشگفته، نحوه بیان و ابراز ایده و نمود عینی دو اثر با یکدیگر متفاوت بود و از این رو، استفاده از این موارد در اثر دوم، نقض حق مالکیت ادبی، هنری تلقی نشد.
در آمریکا، بند ۲ ماده ۱۰۲ قانون کپیرایت مقرر میدارد: در هیچ موردی حمایت از یک اثر اصیل به ایده، روند، فرآیند، سیستم، روش عملکرد، مفهوم و اصول و قواعد جدا از شکل ابراز این موارد، سرایت نخواهد کرد. در یکی از پروندههای مطروحه در کشور [۴] مذکور، دادگاه از رویهای سه مرحلهای جهت تفکیک نمود بیرونی قابل حمایت از مولفههای غیر قابل حمایت موجود در نرمافزار استفاده کرد. این رویه عبارت است از «انتزاع- تصفیه- تطبیق». در مرحله اول، دادگاه سطوح انتزاعی مختلف موجود در نرمافزار را از یکدیگر تفکیک نمود. این مرحله را میتوان چیزی شبیه به مهندسی معکوس تلقی کرد. در پایینترین سطح این مرحله، کلیت نرم-افزار مورد بررسی واقع شده و در بالاترین سطح آن، تنها ایده نهایی برنامه مورد توجه است. در هر یک از سطوح مرحله انتزاع، دادگاه مولفههای غیرقابل حمایت را تفکیک نموده و به این صورت، نرمافزار را از حیث قابلیت حمایت تصفیه میکند. دادگاه در این مورد اظهار داشت که از آنجایی که هدف در گستره صنعت، کارایی و بازده است، برای هر یک از دستورات موجود در برنامه تنها تعداد محدودی راهکار کارآمد وجود خواهد داشت. از این رو تولیدات مشابه نرم-افزار توسط اشخاص مختلف به صورت مستقل امکانپذیر است که نباید آن را نقض حق تلقی نمود. دادگاه از این امر این گونه نتیجه گرفت که مولفههای نرمافزاری مربوط به کارکرد و بازده را باید پیش از پرداختن به مرحله تطبیق و شباهت، تصفیه نمود.
در نهایت میتوان گفت، شرط اصالت و دوگانه ایده- بیان، روشهای تفکیک اثر و مؤلفه قابل حمایت از غیر قابل حمایت است. چنانچه یک نرمافزار یا یکی از بخشهای (ماژولهای) آن به اندازه کافی از معیار اصالت برخوردار نباشد، مورد حمایت نبوده و قابل کپیبرداری خواهد بود. اما چنانچه کلیت نرمافزار به اندازه کافی از عنصر اصالت بهرهمند باشد، کپیبرداری از این کلیت امکانپذیر نخواهد بود، با وجود این ممکن است استفاده از مولفههای بسیاری در نرمافزار برای سایرین بدون پرداخت هزینه امکانپذیر باشد.
جامه عمل پوشاندن به هدف دستورالعمل اروپایی از طریق کاهش سطح استاندارد لازم جهت اصیل تلقی نمودن نرمافزار، خطر حمایت از مولفههای نرمافزاری را در پی خواهد داشت که ممکن است به اندازه کافی شایسته حمایت نباشند. قرارگرفتن دوگانه ایده- بیان در کنار شرط اصالت، این خطر و تهدید را مرتفع خواهد نمود.
این مطلب ترجمه ای است از : Harmonizing Copyright Rules for Computer Program Interface Protection, Ulla-Maija Mylly
منبع: law.loiusville
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱]-Feist [۲]- Navitaire Inc. and Easyjet Airline Company Bulletproof Technologies Inc [۳]-Kouvola Appellate court R97/713, 31 of December 1998 [۴]-Computer Associates V. Altai