«اکوسیستم» از جمله اصطلاحاتی است که در طول زمان معانی مختلف برای آن ارائه شده است و البته بیشتر آنها را میتوانید در یک خانواده طبقهبندی کنید. با این وجود «اکوسیستم کسب و کار» که امروزه به یک اصطلاح رایج تبدیل شده؛ به عنوان شبکهای از سازمانها شامل تامینکنندگان، توزیعکنندگان، مشتریان، رقبا، سازمانهای دولتی و غیره تعریف میشود که در ارائه خدمات یا محصول خاص، از طریق رقابت و همکاری با یکدیگر مشارکت دارند.
ایده اصلی در بحث «اکوسیستم کسب و کار» این است که هر بخش در این سیستم از دیگر بخشها تاثیر میپذیرد و روی آنها اثر میگذارد و این رابطه همواره در حال تکامل است. به طور کلی هر قسمت از «اکوسیستم کسب و کار» میبایست به شکل انعطافپذیر و سازگار عمل کند تا مانند یک اکوسیستم بیولوژیک زنده بماند. در این مقاله با ما باشید تا در مورد این مفهوم بیشتر صحبت کنیم.
تعریف اکوسیستم کسب و کار چیست؟
«آرتور تانسلی» گیاهشناس انگلیسی، نخستین بار در دهه 1930 میلادی واژه اکوسیستم را در توصیف گروهی از موجودات زنده که با یکدیگر و محیط پیرامون در تعامل بودند، معرفی کرد. او در تعریف خود هوا، آب، زمین و غیره را به عنوان یک اکوسیستم دانست که در کنار یکدیگر تکامل مییابند و به طور مشترک با اتفاقات خارجی سازگار میشوند.
پس از آن، «جیمز مور» استراتژیست تجاری در سال 1933 میلادی در «مقاله مرور تجاری هاروارد» از این اصطلاح بیولوژیکی برای شرکتهایی استفاده کرد که در دنیای تجاری با یکدیگر تعامل میکنند و به شکل پیوسته با هم در ارتباط هستند. مور این دسته از شرکتها را شبیه به ارگانیسمهایی معرفی کرد که برای بقا و تکامل در کنار هم حضور مییابند و هر کدام از آنها، نه به عنوان یک شرکت واحد و در اصل، در قالب عضوی از یک «اکوسیستم کسب و کار» با دیگر شرکتها در صنعت، به همکاری میپردازند.
پیشرفت فناوری و جهانی شدن فعالیت سازمانها باعث شد تا به مرور زمان، ایدهها در مورد بهترین راهکارهای انجام کسب و کار تغییر کند. هم اکنون تصور میشود ایده اکوسیستم تجاری به شرکتها کمک میکند تا در مورد چگونگی حضور در محیطی که به طور دایم در حال تغییر است، درک درستی داشته باشند.
اکوسیستم کسب و کار متشکل از شبکه گسترده سازمانهای به هم پیوسته است که به طور پویا، از طریق رقابت و همکاری برای رشد فروش و بقا در بازار رقابتی، با یکدیگر تعامل برقرار میکنند. زمانی که یک اکوسیستم رشد میکند، به این معنی است که اعضای آن، الگوهای رفتاری ویژهای ایجاد کردهاند تا جریان ایدهها، استعدادها و سرمایه در سراسر سیستم ساده شود.
اکوسیستم تجاری و رقابتی
اکوسیستم کسب و کار که در حالت کلی یک شبکه مفید به نظر میرسد، در برخی موارد شرایط را برای رقابت دشوار میکند. زیرا کسب و کارهای جدید به جز کپی کردن محصول موجود یا ارتقا آن برای حضور در بازار، میبایست با کل سیستم کسب و کارها و تامین کنندگان مکمل، که شبکه اصلی را تشکیل میدهند، نیز رقابت کنند.
فعالیت یک سازمان، به عنوان بخشی از یک اکوسیستم کسب و کار ، مکانیسمهایی را برای استفاده از فناوری، دستیابی به برتری در تحقیقات و شایستگیهای تجاری و رقابت موثر با سایر شرکتها فراهم میآورد.
از دیگر اهداف اصلی اکوسیستم کسب و کار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ایجاد همکاریهای جدید برای رسیدگی به چالشهای اجتماعی و زیست محیطی فزاینده،
- استفاده از خلاقیت و نوآوری برای کاهش هزینه تولید یا اعطای مجوز به اعضا برای دستیابی به مشتریان جدید،
- تسریع فرآیند یادگیری برای همکاری موثر و به اشتراکگذاری بینشها، مهارتها، تخصص و دانش،
- ایجاد راهکارهای جدید برای رفع نیازها و خواستههای اساسی کسب و کارها.
یک کسبوکار موفق در دنیای تجاری و در حال تغییر، میتواند با استناد به دلایل فوق، اکوسیستم خود را به شکل مجزا ایجاد کند یا با ارائه مزیتی که در آن اکوسیستم وجود ندارد، روشی را برای پیوستن به دیگر اکوسیستمهای موجود ارائه دهد.
انواع اکوسیستم کسب و کار کدامند؟
محیطهای کسبوکار خود را به روشهای مختلف معرفی میکنند و شبکههای کاری را به گونههای متفاوت شکل میدهند. همین مسئله باعث شده تا اکوسیستم کسب و کار را از دیدگاه کلان، در سطح کشور یا صنعت، و از دیدگاه خرد، در سطح یک شرکت، مورد بررسی قرار دهند. محیطهای تجاری همچنین میتوانند به شکل محلی در حد یک شهر یا به شکل جهانی فعالیت کنند که موفقترین آنها سیستم عامل لینوکس و اکوسیستم جهانی پیرامون آن است.
اکوسیستم های کسب و کار کلان به گونهای تعریف شدهاند که مجموعهای از سازمانها با محیط کسبوکار وسیع را رهبری میکنند. اکوسیستمها تغییر قوانین را از طریق برنامههایی نظیر استانداردهای صنعت یا لابیگری انجام میدهند و هدف اصلی آنها معمولا کمک به بخش یا جامعه سازمانی با منافع مشترک است.
در بخش دیگر، اکوسیستم های کسب و کار خرد وجود دارند که دو گونه اصلی را شامل میشوند:
- در نوع اول که از آن به عنوان «اکوسیستم کسب و کار متمرکز» هم یاد میشود، یک نهاد به طور جامع شبکه سازمانی و افراد مربوطه را کنترل میکند و تمامی تصمیمات بزرگ، به شکل متمرکز از طریق همان فرد، اتخاذ میشود.
- نوع دیگر با عنوان «اکوسیستم کسب و کار غیرمتمرکز» محیط را به شکل داخلی تنظیم میکند. در این مدل یک فناوری منبع باز خاص، برای هماهنگ کردن اکوسیستمهای بازار مشارکتی مورد استفاده قرار میگیرد که از موفقترین نمونههای آن میتوان به شبکههای بلاکچین یا بیتترونت اشاره کرد.
اکوسیستم کسب و کار از شبکهای از سازمانهای متصل به یکدیگر تشکیل شده است که برای بقا یا رشد یک سازمان، به صورت پویا با یکدیگر رقابت و همکاری میکنند.
با همه این توضیحات، باید توجه داشت که اکوسیستم های کسب و کار بر حسب ساختار، هدف، عوامل موفقیت، مکانیسمهای ایجاد ارزش و … میتوانند به اشکال مختلف طبقهبندی شوند. کارشناسان از این نظر سه گروه مجزا را معرفی میکنند:
- گروه اول با عنوان «اکوسیستم راهکار» یک خروجی مانند یک محصول یا سرویس ویژه را تولید و توزیع میکند. علاوه بر این مشارکت، سایر شرکتکنندگان در فرآیند تولید ارزش مورد توجه قرار میگیرند.
- گروه دیگر با نام «اکوسیستم تراکنش» در یک پلتفرم دیجیتال، بازیگران را در یک بازار دو طرفه برای ایجاد یک اکوسیستم ادغام میکند.
- در گروه سوم که از آن با عنوان «سیستم ترکیبی» یاد میشود، محیطی وجود دارد که ویژگیهای یک اکوسیستم راهکار را با یک اکوسیستم تراکنش ادغام میکند و مزایای هر دو را به شکل همزمان مورد استفاده قرار میدهد.
«اکوسیستم کسب و کار دیجیتال» از دیگر انواع این شبکههای تجاری است که به طور ویژه سیستمهای هوشمند، از جمله رابطهای کاربردی برنامه نویسی (API) و زیرساختهای ابری را قادر میسازد تا مانند موارد مشابه در دنیای طبیعی با یکدیگر تعامل کنند و در جریان تکامل یکدیگر اثر بگذارند.
محیطهای دیجیتال با دانش کاربردی در ارتباط هستند و به شکل مستقیم بر مدل کسب و کار سازمان تاثیر میگذارند. از نمونههای موفق اکوسیستم های کسب و کار دیجیتال میتوان به مراکز خردهفروشی اشاره کرد که با توسعه برنامهها و خدمات مورد نیاز خود، میتوانند استراتژیهای تجاری را مورد پشتیبانی قرار دهند.
استراتژی اکوسیستم کسب و کار
استراتژی اکوسیستم کسب و کار ، یک رویکرد جدید برای رشد و نوآوری است که به شرکتها کمک میکند با ایجاد خدمات به هم پیوسته، نیازهای اولیه مشتریان را در یک تجربه یکپارچه برآورده کنند. بسیاری از موفقترین سازمانهای جهان با تعیین استراتژی درست برای اکوسیستم کسب و کار ، خدماتی فراتر از تجارت اصلی خود را در اختیار مشتریان میگذارند و در این زمینه با یکدیگر رقابت تنگاتنگ دارند. در این زمینه، چهار استراتژی کلی ارائه شده که برای طبقهبندی و هدایت رفتار شرکت مورد توجه قرار میگیرند:
- نوع اول در قالب «استراتژی رهبری هزینه» تعریف میشود که در آن یک کسبوکار بر کاهش هزینه برای ارائه محصولات یا خدمات به مشتری تمرکز میکند. این استراتژی تضمین میکند که سازمان میتواند با کسب سود بیشتر، رضایت سهامداران را افزایش دهد تا آنها بتوانند در بخشهای دیگر استراتژی تجاری سرمایهگذاری کنند.
- نوع دیگر «استراژی تمایز» نام دارد که در آن یک کسبوکار متمایز بودن محصولات یا خدمات خود بر دیگر رقبا را مورد توجه قرار میدهد. این استراتژی طیف گسترده، از تنوع کامل محصولات تا ویژگیهای منحصر به فرد در یک محصول را تحت پوشش قرار میدهد.
- در مدل دیگر «استراتژی تمرکز بر هزینه» مطرح میشود که در اصل نسخه تکامل یافته استراتژی رهبری هزینه است. همانطور که از نامگذاری این استراتژی استنباط میشود، کارشناسان در آن بر دو جنبه مختلف تمرکز دارند:
- «تمرکز» در این استراتژی به شرایطی اشاره دارد که یک شرکت روی یک بازار خاص صنعتی یا جغرافیایی تمرکز میکند و برای عرضه محصولات خود در آن صنعت متخصص میشود.
- «هزینه» در این استراتژی به آن دسته از شرکتها مربوط میشود که محصول یا خدمات را با پرداخت هزینه بالا تولید میکنند.
- نوع آخر نیز «استراتژی تفکیک» نامگذاری شده است که از آن به عنوان نوع تکامل یافته استراتژی تمایز یاد میکنند. این بخش نیز دو جنبه اصلی را شامل میشود که در بخش اول تمرکز بر متمایز بودن استراتژی مورد توجه قرار میگیرد و در بخش دیگر این واقعیت برجسته میشود که کسبوکار در حال ورود به یک بازار خاص است. در حالت کلی اگر کسبوکارها به درستی سازماندهی شوند، میتوان چندین استراتژی را به شکل موازی در آنها اجرا کرد.
موفق ترین اکوسیستم های کسب و کار
کسب و کارها طی دو دهه گذشته شاهد نسل جدیدی از رقبا بودند که در رتبهبندیهای بزرگترین و موفقترین شرکتها، عنوانهای نخست را از آن خود کردند. این بازیکنان جدید، به جای در نظر گرفتن استراتژیهای بیشرقابتی، یک راهکار جدید برای رقابت ایجاد کردند: افزودن همکاری به عنوان منبع مزیت رقابتی.
این استراتژی جدید به آنها این امکان را داد تا با کاهش مالکیت دارایی، از منابع دیگران استفاده کنند و پیشنهادهای جدیدی برای ارائه محصول بهتر به مشتری را در نظر بگیرند تا شرکتهای دیگر به شکل مجزا توان رقابت با آنها را نداشته باشند.
توسعه اکوسیستم های کسب و کار ، یک عامل کلیدی برای موفقیت سازمانهای پیشرو است که باید در مدلهای کسبوکاری امروزی مورد توجه واقع شوند.
این شرکتهای تحسین شده از جمله علیبابا، اسپاتیفای، ایربیاندبی و … قواعد استراتژی را با استقرار یک مدل جدید ابداع کردند. در این مدل جدید، اکوسیستم تجاری در قالب گروهی پویا از بازیگران اقتصادی مستقل، برای تولید یک محصول یا سرویس واحد در اختیار گرفته شدند تا با ارائه راهکار منسجم، به یک کسبوکار بزرگ تبدیل شوند.
با ادامه این روند، صاحبان شرکتها به سرعت متوجه شدند که روند مدیریت کسبوکارها تغییر کرده است. در سال 2011 میلادی «استفان الوپ» مدیرعامل نوکیا به عنوان بزرگترین تولیدکننده تلفن همراه در جهان، اظهار داشت:
«رقبا سهم بازار ما را با دستگاههای جدید در اختیار نگرفتند. آنها سهم بازار ما را با یک اکوسیستم کامل تصاحب کردند».
شرکتهای سنتی طی یک دهه گذشته با درک درستی از تهدید، پذیرش فرصتها و راه اندازی اکوسیستم کسب و کار قدمهای جدید برای حضور در بازار رقابتی برداشتند.
به عنوان مثال، «جان دیِری» از بزرگترین تولیدکنندگان ماشینآلات کشاورزی که در سال 1837 میلادی تاسیس شد، هم اکنون در رقابت برای ساخت جامعترین اکوسیستم کشاورزی هوشمند در جهان پیشرو است. «والمارت» به عنوان غول خردهفروشی جهان، با راهاندازی اکوسیستم کسب و کار هوشمند موسوم به «والمارت مارکت پلیس» با مهمترین رقیب خود یعنی آمازون رقابت میکند. «مرسک» بزرگترین شرکت حملونقل کانتینری با 118 سال حضور در بازار جهانی صنعت، خود را با راهکارهای پلتفرم دیجیتال ادغام کرده است و یک اکوسیستم کسب و کار به وسعت همه کشورهای جهان را در اختیار دارد.
با این حال، بسیاری از مدیران دریافتهاند که تبدیل شدن به یکی از بازیگران اکوسیستمهای تجاری چندان هم آسان نیست. طبق آخرین بررسیهای انجام شده، تنها 15 درصد از اکوسیستم های کسب و کار در بلندمدت رشد میکنند و در واقع تعداد استراتژیهای موفق متصدیان فعلی، در مقایسه با حرکتهایی که توسط بازیگران بزرگ فناوری یا استارت آپها انجام میشود، بسیار اندک است.
مایکروسافت که یکی از بزرگترین اکوسیستم های کسب و کار در سراسر جهان را دارد، به منظور پیشبرد استراتژیهای خود، به جز همکاریهای گسترده با شرکتهای مختلف، تاکنون بیش از 225 شرکت را بهطور کامل خریداری کرده است و بخشی از سهام 64 شرکت دیگر را نیز در اختیار دارد. از این تعداد، 107 شرکت در ایالات متحده مستقر هستند و مابقی در کشورهای مختلف جهان قرار دارند تا مایکروسافت بههمراه شرکای خود بتواند استراتژی کسب و کار را برای دسترسی به طیف وسیعی از مشتریان پیش ببرد.
شرکت آمازون نیز 40 شعبه مختلف را شامل میشود که هر کدام از آنها بسته به نوع فعالیت خود با کمپانیهای مختلف زنجیره تولید تا ارایه محصول و خدمات را به بهترین شکل مدیریت میکنند. آیبیام نیز با خرید بیش از 200 شرکت در سراسر جهان موفق شده است با ایجاد زنجیرهای متشکل از 170 شرکت دیگر در ارتباط باشد تا به کمک آنها، یکی از گستردهترین اکوسیستم های کسب و کار را در اختیار بگیرد.
بررسی نمونههای مشهور بینالمللی از جمله مایکروسافت، آمازون، آیبیام، اپل، فیسبوک، گوگل، اوبر و ایربیاندبی نشان میدهد که اکوسیستمهای موفق کسب و کار مبتنی بر یک پلتفرم دیجیتال بنا شدهاند و این مسئله میتواند کلید اصلی موفقیت برای آن دسته از کسب و کارهایی باشد که قصد ورود به این عرصه را دارند.