فضایی که انسان قرن ۲۱ در آن زندگی میکند دستخوش تحولات جدی شده است. گوشیهای هوشمند و میلیونها اپلیکیشنهای عرضهشده بر این بستر، بخش اعظمی از حوزه تمرکز و توجه ما در زندگی را به خود اختصاص دادهاند. دوربینهای کنترلی دائماً در حال ضبط اتفاقهای جاری هستند. امواج رادیویی حاوی حجم عظیمی از دادهها، در اطراف ما در حال انتشار هستند. ارتباط با افرادی که هزاران کیلومتر دورتر از ما هستند در زمانی کوتاهتر از یک ثانیه عملی است. خرید کالایی خاص با تنظیمات درخواستی خود شما از فروشگاهی در آنسوی دنیا به سادگی قابل انجام است، سیستمهای هوشمند میتوانند انتخابهای شما در زندگی را پیش از آنکه بر زبان آورید با دقت بالایی پیشبینی کنند و…
سازمانهای قرن ۲۱ در دورانی هستند که انقلاب صنعتی چهارم با محوریت تحول دیجیتال در حال از بین بردن بسیاری از الگوهای رایج تجارت در دهههای اخیر و رونمایی از شیوههای نوینی از تعاملات اقتصادی، محصولات و خدمات نوآورانه و ابزارها و رویکردهای مدیریتی است.
این تغییرات بسیاری از سازمانها را بر آن داشت تا پیش از غرق شدن زیر امواج سهمگین این تحولات، فکری به حال کسبوکار خود کرده و سازمان خود را متناسب با تغییرات عصر حاضر متحول کنند. بیشک ورود به چنین فرآیند تحولیای، نیازمند داشتن نقشهی راهی جامع است تا به سازمانها کمک کند که ورای تغییرات مدگرایانه در عرصهی دیجیتال، به شکلی متوازن قابلیتهای رهبری و قابلیتهای دیجیتال سازمان خود را توسعه داده و به رهبران بازار در قرن ۲۱ تبدیل شوند.
در این مقاله ابتدا به معرفی مفهوم تحول دیجیتال پرداخته، سپس با بیان مزایا و استراتژی تحول دیجیتال، به بررسی تاثیر آن روی کسبوکارها میپردازیم.
تحول دیجیتال چیست؟
تحول دیجیتال فرآیندی است که طی آن سازمانها به پیادهسازی فناوریها در سراسر کسبوکار خود میپردازند تا تغییرات اساسی را به وجود آورند. درواقع تحول دیجیتال را میتوان فرآیند استفاده از فناوریهای دیجیتال؛ برای ایجاد یا اصلاح فرآیندهای کسبوکار، فرهنگ و تجربیات مشتری در راستای برآوردن نیازهای در حال تغییر بازار تعریف کرد. این تصور جدید از تجارت در عصر دیجیتال، تحول دیجیتال است.
تحول دیجیتال با نحوه تفکر و درگیرشدن شما با مشتریانتان آغاز شده و پایان میپذیرد!
یک عنصر کلیدی تحول دیجیتال ، درک پتانسیل فناوری است. این موضوع به معنای این نیست که بپرسید «چقدر سریعتر میتوانیم کارها را به همان روش انجام دهیم؟»بلکه باید دانست «فناوری چه کاری را میتواند انجام دهد و چگونه میتوانیم کسبوکار و فرآیندهای خود را برای استفاده حداکثری از فناوری تطبیق دهیم؟»
در مقیاس بزرگ، یک نوآوری تحول دیجیتال ممکن است نیازمند بررسی و بازطراحی همه جنبههای یک سازمان، از زنجیرهتامین و جریان کاری تا مهارتهای کارمندان، چارت سازمانی و حتی تعاملات با مشتریان و ارزشآفرینی برای ذینفعان باشد.
فناوریها و فرآیندهای دیجیتال ، سازمانها را قادر میسازد تا به خواستههای مشتریان خود، طبق تقاضا و در زمان مناسب، پاسخ دهند. تحول دیجیتال همچنین زیرساختها و مهارتهای مورد نیاز برای بهرهگیری سریع از فناوریهای در حال رشد را ایجاد میکند که میتواند مزیت رقابتی باعث ایجاد مزیت رقابتی شود.
محرکهای تحول دیجیتال
توانایی فناوری در جمعآوری، تولید و انتقال سریع دادهها، اصلیترین محرک تحول دیجیتال است. هوش مصنوعی (AI)، رایانش ابری، فناوریهای موبایلی، پلتفرمهای رسانه اجتماعی و فناوریهای نسل جدید مانند اینترنت اشیا (IOT) و رباتیک، سرعت دسترسی ما به اطلاعات را به شکل قابل توجهی افزایش دادهاند.
استفاده از این فناوریها در مارکت پلیسها، توسط رهبران دیجیتال مانند آمازون، ایربیاندبی و اوبر، سطح خدمات و محصولات مورد انتظار افراد را تغییر داده است. برای مثال امروزه مشتریان انتظار دارند محصولات و خدمات ارائه شده، منطبق با نیازهایشان باشد و از کسبوکارها سریع پاسخ بگیرند. آنها معمولاً تعاملات دیجیتالی را ترجیح میدهند و همچنین انتظار دارند که رابطهای کاربری آسان باشند.
فناوریهایی که بر بازار مصرف تأثیر میگذارند، محیطهای کاری را نیز متحول میکنند. خودکار کردن فرآیندهای تجاری، امکان دسترسی از راه دور به محیطهای کار و ارائه بینش در مورد دادههای مشتری؛ تنها برخی از تاثیرات فناوری روی محیطهای کاری است.
فناوریهای دیجیتال از مهمترین محرکهای تحول دیجیتال در سازمانها هستند که با بهبود تجربه کاربر، درنهایت باعث سودآوری برای کسبوکار خواهند بود.
مزایای تحول دیجیتال چیست؟
بزرگترین مزیت تحول دیجیتال برای سازمانها ، توانمندساختن آنها برای موفقیت در عصر دیجیتال است. این موفقیت برای برخی از کسبوکارها بهمعنای درآمد و سود بیشتر و برای برخی، ارائه خدمات بهتر به ذینفعان تعریف میشود.
اگرچه مزیت نهایی تحول دیجیتال ، بقا و قدرت در آینده است اما نوآوریهای دیجیتال مزایای بسیاری را برای سازمانها به ارمغان میآورند که در حالت کلی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- افزایش کارایی و اثربخشی: پیادهسازی فناوریهایی مانند هوش مصنوعی و رباتیک، کارایی کارکنان را افزایش میدهد، خطاها را کاهش داده و زمان ورود به بازار را سرعت میبخشد. در عین حال، فرآیندهای تجاری اصلاحشده توسط فناوریهای دیجیتال باعث افزایش بیشتر بهرهوری و سرعت تجارت میشوند.
- حفظ چابکی و پاسخگویی بهتر نسبت به تغییرات بازار: تحول دیجیتال باعث میشود فرهنگ و توانایی سازمانها به سمت انطباق با تغییرات مداوم بازار ، تغییر کند.
- بهبود توانایی نوآوری: کارمندان توانمند و قابلیتهای فنآوری بهروز، انجام آزمایشهای مختلف را پشتیبانی و تشویق میکنند و در عین حال، محدودکننده خطرات نیز هستند.
این مزایا به تحول مداوم یک سازمان کمک میکند. اتوماسیون کارکنان را قادر میسازد تا به کارهای نوآورانهتر و با ارزشتری روی بیاورند و چابکی بیشتر، سازمان را قادر میسازد تا با شناسایی بهتر فرصتها، منابع را به سمت استفاده بهینه از آنها سوق دهد.
فناوری تحولآفرین چیست؟
مدیران خبره سازمانهای عصر دیجیتال دریافتهاند که توسعه موفق کسبوکار در شرایط پیچیده کنونی نیازمند بهکارگیری هوشمند تکنولوژیهای نوین دیجیتال است. هوشمندی در این حوزه را میتوان شناخت مناسب از نیازها، شناخت مناسب از اکوسیستم جدید و روندهای تکنولوژی و بهکارگیری مناسب گزینههای منتخب در میان صدها نوآوری و تکنولوژی جهت تحقق سازمان دیجیتال دانست.
فناوری هم یک محرک برای تحول دیجیتال است و هم از دیجیتالی شدن یک سازمان حمایت میکند. اگرچه هیچ برنامه یا فناوری واحدی نیست که تحول را ممکن کند، اما برخی از فناوریها برای دیجیتالی شدن یک سازمان حیاتی هستند که به آنها فناوریهای تحولآفرین میگویند. از مهمترین این فناوریها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- رایانش ابری: در کنار ایجاد فضایی برای ذخیرهسازی دادهها، امکان دسترسی سریعتر به نرمافزارها، قابلیتها و آپدیتها را در هر زمان و هر مکانی فراهم میکند.
- یادگیری ماشین و هوش مصنوعی: درکنار ابزارهایی برای تحلیل کلان داده، بینشهایی را برای تصمیمگیریهای سریعتر و دقیقتر در مورد فروش، بازاریابی، توسعه محصول و سایر حوزههای استراتژیک به سازمانها ارائه میکند.
- رباتیک: رباتهایی که میتوانند کارهای روزمره و تکراری را سریعتر و دقیقتر از انسانها انجام دهند تا انسانها زمان خود را به کارهای ارزشمندتری اختصاص دهند.
- فناوریهای تحولآفرین دیگری که به سازمانها در حرکت سریعتر، کارآمدتر و ایجاد محصولات و خدمات جدید کمک میکنند؛ مانند:
- بلاکچین
- واقعیت افزوده (AR) یا واقعیت مجازی (VR)
- رسانههای اجتماعی
- اینترنت اشیا
استراتژی تحول دیجیتال چیست؟
استراتژی تحول دیجیتال، راهبردی برای بازطراحی یک سازمان در راستای پیاده سازی فناوریهای دیجیتال در جنبههای مختلف، برای دستیابی به کارایی، همکاری، بهبود سرعت و جلب رضایت مشتری است. طبق گارتنر: «تحول دیجیتال میتواند به هر چیزی اشاره داشته باشد؛ از مدرن سازی فناوری اطلاعات مانند رایانش ابری تا ایجاد مدلهای کسبوکار دیجیتال»
با این وجود، از آنجا که انطباق سریع با تغییرات در عصر دیجیتال ضروری است، دیجیتالسازی سازمانها بیشتر از پیادهسازی فناوریهای جدید، تولید محصولات دیجیتال یا انتقال سیستمها بر بستر ابری مشاهده میشود.
تحول دیجیتال یک تغییر قابل توجه در فرهنگ، فرایندها و جریان کاری سازمان است.
پیش از تلاش برای ایجاد این تغییر بنیادی، به یک استراتژی تحول دیجیتال نیاز است. نوآورترین، چابکترین و مشهورترین سازمانها، به تحول دیجیتال بهعنوان پروژهای برای تکمیل یا توسعه محصول نگاه نمیکنند، بلکه آن را هسته اصلی خود میدانند.
سازمانها باید در استراتژی دیجیتال خود، نحوه عملکرد، رقابت و تکامل خود در اقتصاد دیجیتال و بازنگری در مدلهای عملیاتی و تجاری را درنظر بگیرند. فناوریهای تحول آفرین توسعه استراتژی تحول دیجیتال را تسهیل میکنند و سازمانها را قادر میسازند تا آن استراتژی را بهطور موثر اجرا کند.انتخاب فناوری مناسب میتواند چالشها و خواستههای مشتری را آشکار و حتی موارد آینده را پیشبینی کند. مشتریان یک سازمان میتوانند داخلی (کارکنان و ذینفعان) یا خارجی باشند، اما ماموریت ثابت است: حل مشکلات مشتریان از طریق نوآوری.
هدف استراتژی تحول دیجیتال، ارائه مسیری سریع برای ارائه نوآوریهای استراتژیک است، نه از طریق رهبری بوروکراتیک، بلکه از طریق توانمندسازی تیمها برای پیشرفت.
بسیاری از رهبران کسبوکار به دنبال انطباق با دنیای در حال تغییر، چابکی، ایجاد فرهنگ نوآوری و تغییر از سمت پروژه به محصول هستند. بنابراین پرداختن به چهار حوزه استراتژی تحول دیجیتال زیر شروع خوبی برای تحول دیجیتال در سازمان است:
انطباق با دنیای در حال تغییر
آنچه امروز بیش از همه اهمیت دارد، استقلال تیمها است تا با بهترین روش، عملکرد استراتژیک خود را تسریع کنند؛ از مدیریت کارهای تکراری تا انجام کارهای مشترک. درواقع توانایی انطباق با الزامات و اولویتهای در حال تغییر، نیازمند همسویی کار و روشها و فناوریهای مناسب است.
انطباق با دنیای در حال تغییر، ضروری و کلید چابکی بیشتر است. پیادهسازی راهکارهای جامع مدیریت کار و پورتفولیو، سازمان شما را قادر میسازد تا از کارهای مختلف در سازمان پشتیبانی کند. همچنین رهبری و تیمها را با یک دید واحد، متحد میکند.
سرعت سریع تغییرات در عصر دیجیتال باعث شده است تا سازمانها برای باقی ماندن در عرصه رقابت، خود را ملزم به استفاده از فناوریهای دیجیتال بدانند و به سمت آنها حرکت کنند.
ایجاد فرهنگ نوآوری
پاندمی کرونا نشان داد که مدیریت تغییرات چقدر برای یک سازمان میتواند حیاتی باشد. نوآوری، یک پیشنیاز ضروری برای پاسخ سریع به فرصتها و چالشهای بازار، در راستای انعطافپذیری کسب و کار است که کل سازمان را در بر میگیرد، نه فقط مدیران را. نوآوری میتواند در هر جایی شکل بگیرد؛ بنابراین تشویق کارکنان به ریسکپذیری برای حل مشکلات، مزایایی را هم برای کارفرما و هم برای کارمندان ایجاد میکند.
فوربس میگوید: «هیچ چیز بیشتر از فرهنگ نوآوری، یک سازمان را پیش نمیبرد: فرهنگی که کارکنان را تشویق میکند تا در محل کار، بهدنبال فرصتهای نوآورانه باشند».
ایجاد فرهنگ نوآوری فراتر از صحبت کردن درمورد آن است. این فرهنگ به معنای بهرهگیری از هوش جمعی است و به همه افراد سازمان، فرصتی برابر برای ارائه ایده جهت حل مشکلات و پشتیبانی از اهداف استراتژیک میدهد.
چابکی
چابکی ابتدا در حوزه توسعه نرمافزار محبوب شد، اما مزایای آن میتواند سراسر سازمان را دربرگیرد. چالشهای مقیاسپذیری Agile در یک سازمان سنتی میتواند در ابتدا دلسردکننده باشد. اما در صورت موفقیت، همه تیمها به یکدیگر متصل شده و به روش خود، برای ارائه استراتژی و اطمینان از انعطافپذیری کسبوکار فعالیت میکنند.
راهحلهای نرمافزاری، سازمانها را قادر میسازند تا اهداف استراتژیک را با تیمهای Agile، بهینهسازی گردشهای کاری، فرآیندها، برنامهریزی و تأمین مالی مرتبط کنند. همچنین به کاربران اجازه میدهند تا بر اساس شرایط و جدول زمانی خود، آزادی عمل داشته باشند.
تغییر از سمت پروژه به محصول
در عصر تحول دیجیتال و تغییرات سریع شرایط کسب و کارها، سازمانهای بیشتری به سمت روشهای توسعه Agile حرکت میکنند تا سرعت تحویل، کاهش هزینهها و اولویتهای کسبوکار را بهبود بخشند. آنچه برای دستیابی به چابکی واقعی سازمانی مورد نیاز است، تغییر محصول با تمرکز بر ارائه مستمر نتایج کسب و کار به جای تحویل یکباره پروژههاست. میتوان گفت کاهش زمان ورود به بازار، افزایش درآمد، نوآوری بیشتر و افزایش رضایت مشتری به اندازه افزایش حجم فروش ارزشمند است.
فناوریهای نرمافزاری به سازمانها کمک میکنند تا تحول را با رویکردی مدرن برای ارائه Lean-Agile هماهنگ کنند. به این ترتیب میتوان تا حد زیادی از تلاش برای ارائه محصولات و راهحلهای کارآمد، بهبود نتایج کسبوکار و حمایت از اهداف استراتژیک حمایت کرد.
تحول دیجیتال در سازمان
واژه «تحول» را ایجاد تغییر اساسی و چشمگیر در چهره ظاهری، ساختار، ماهیت و شخصیت یک موجودیت میدانند بهویژه آنکه منجر به بهبود در آن شده باشد. در فضای سازمانی، تحول را یک فرآیند فراگیر میدانند که منجر به جهتگیری سازمان در مسیری نوین شده و آن را به سطحی بسیار بالاتر از اثربخشی ارتقا دهد. در این تعریف، تحول را نوعی تغییر مبنایی در ماهیت سازمان میدانند که میتواند منتهی به شکلگیری سازمانی کاملاً متفاوت با آنچه تا پیش از آن بود بشود و نه صرفاً همچون یک «گردش مسیر» در حالی که گویی سوار بر همان هواپیمای قبلی هستیم یا به عبارتی نه همچون یک پیشرفت پله به پله بر بستر همان ساختار اولیه.
فرآیند تحول سازمانی را معمولاٌ تغییری گسترده و تا سطح مدل کسبوکار میدانند به نحوی که هدفمند، آگاهانه و پایدار بودن تغییر از مشخصههای بارز آن باشد.
همچنین واژه «دیجیتال»، صفتی برای ایجاد اتصال و گردش اطلاعات میان منابع فیزیکی مانند تجهیزات، فرآیندها و انسانها است که با بهکارگیری تکنولوژیهایی مانند موبایل، کلانداده، تحلیلهای پیشرفته، رایانش ابری، شبکههای اجتماعی و … محقق میشود.
به این ترتیب، «تحول دیجیتال در سازمان» را میتوان تحولی سازمانی دانست که از طریق بازنگری مدلهای کسبوکار و بهکارگیری فناوریهای دیجیتال، متناسب با ساختار جدید کسبوکار، رخ میدهد تا در نتیجه آن، عملکرد سازمان به طرز چشمگیری بهبود یابد.تحول دیجیتال فراتر از آنکه سازمان را متحول میکند، میتواند زنجیره ارزش صنعت، فضای کسبوکار و اکوسیستم حاکم بر صنعت را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد.
تحول دیجیتال در سازمان نیازمند زمان کافی برای شناخت و درک عمیق از نیاز سازمان به تحول، تحلیل سناریوهای پیش روی سازمان و رویکردهای متناظر، طرحریزی و تدوین نقشه راه و پیادهسازی برنامههای تحول آفرین است.
طبقهبندی سازمانها بر مبنای حرکت در مسیر دیجیتالی شدن
در مسیر تحول دیجیتال ، سازمانها را میتوان در ۴ دسته تحلیل کرد:
- تازهکاران ، سازمانهایی که چه از بعد توانمندیهای رهبری و چه از بعد توانمندیهای دیجیتال ، در ابتدای راه قرار دارند و به نوعی میتوان گفت هنوز سفر دیجیتال خود را آغاز نکردهاند.
- محافظهکاران ، سازمانهایی که از نظر توانمندیهای رهبری سازمانی در سطح قابل قبول بوده و دستاوردهای ارزشمندی از آن کسب کردهاند، اما شجاعت لازم برای سرعت بخشی به حرکت خود با استفاده از تکنولوژیهای نوین عصر دیجیتال را ندارند.
- مدگرایان ، سازمانهایی در مقابل، محافظهکاران هستند که اگرچه نسبت به نوآوریهای تکنولوژی بسیار مشتاق بوده و حداکثر تلاش خود را برای پیادهسازی این تکنولوژیها در سازمان خود دارند، اما از منظر توانمندیهای رهبری چندان توانمند نیستند. تغییرات در این سازمانها تا سطح تغییر در مدلهای کسبوکار نبوده و بیشتر محدود به چگونگی انجام کارها میشود که شاید در این سطح هم به نتیجه مطلوب نرسد.
- زبدگان دیجیتال ، سازمانهای پیشروی سفر دیجیتال هستند. این سازمانها از منظر توانمندیهای رهبری به میزان کافی بالغ هستند و میتوانند برای تغییر مدلهای کسبوکار خود طرحریزی مناسبی داشته باشند. همچنین از منظر توانمندیهای دیجیتال نیز به میزان کافی هوشمند هستند که سبد تکنولوژیهای دیجیتال مناسب برای پشتیبانی از ایدههای نوین را به خوبی انتخاب کرده و پیادهسازی کنند و به این ترتیب، مدلهای کسبوکار متناسب با عصر دیجیتال را در سازمان خود اجرایی کنند.
تحول دیجیتال در یک سازمان به معنای تحول مدلهای کسبوکاری و بهرهگیری از فناوریهای مناسب برای بهبود تجربه مشتری و انطباق هرچه سریعتر با تغییرات است.
معماری سازمان در عصر دیجیتال
برای اینکه بتوانیم یک سازمان قرن ۲۱ را «سازمان دیجیتال» بنامیم، لازم است این سازمان از ابعاد گوناگونی دارای شرایط مطلوبی باشد:
- شناخت اکوسیستم کسبوکار: سازمان دیجیتال پیش از هر چیز لازم است اکوسیستم حاکم بر فضای فعالیت خود؛ که میتواند دربرگیرنده جنبههایی مانند اقتصاد دیجیتال، قوانین دیجیتال، دولت و نهادهای حاکمیتی تاثیرگذار بر فعالیتهای دیجیتال، مخاطرات و ریسکهای دیجیتال و فرهنگ دیجیتال حاکم بر جامعه باشد را به خوبی درک کند.
- همراستایی با فناوریهای روز: رصد مستمر روندهای تکنولوژی و کسبوکار و تحلیل آنها جنبه دیگری از یک سازمان دیجیتال است. این روندها ممکن است بهاندازهای دارای اهمیت باشند که چشمپوشی از آنها باعث متلاشی شدن بخش یا تمام کسبوکار سازمان شود. نمونههایی از این روندها عبارتند از: رایانش ابری، اینترنت اشیاء، هوش مصنوعی، کلانداده و تحلیلهای پیشرفته، واقعیت مجازی/افزوده، ارزهای رمزنگاری شده و بلاکچین، فینتکها و بانکداری دیجیتال.
- رهبری دیجیتال: سازمان دیجیتال لازم است در لایههای رهبری و مدیریت، به شیوهی مناسبی فرایندهایی برای حاکمیت دیجیتال در سطح سازمان را پیادهسازی کند. تدوین مدل کسبوکار دیجیتال و ترویج فرهنگ دیجیتال از اولویتهای مدیریت و رهبری دیجیتال هستند. همچنین لازم است که در لایهی اجرایی، به شکل مناسبی فرایندهای عملیاتی و زنجیره تامین خود را با رویکرد دیجیتال طراحی و بهینهسازی کند. چیدمان بهینهی سبد نرمافزارهای سازمانی و استقرار مناسب آنها، از ملزومات هر سازمان دیجیتال است.
- نرمافزارها و زیرساختهای سازمانی: موضوعی که بیشتر سازمانها مانند زبدگان دیجیتال و تازهکاران روی آن تمرکز داشتهاند، استفاده از نرمافزارهای سازمانی است. اما آنچه یک سازمان دیجیتال را از دیگران متمایز میکند، انتخاب درست و منطقی سیستم نرمافزاری یکپارچه و بهکارگیری نظاممند آن در تناسب با فرایندهای سازمانی است. همچنین لازم است زیرساختهای دیجیتال سازمان به شکل مناسبی که پشتیبانیکننده از فرآیندها و سیستمهای نرمافزاری باشد، طراحی و پیادهسازی شده باشند. از مهمترین این زیرساختها میتوان به زیرساخت شبکه و مخابرات، مراکز داده، سرویسهای ابری و اینترنت اشیاء با لحاظ کردن مباحث امنیت سایبری اشاره کرد.
- نیروی کار متخصص: کسبوکار دیجیتال را انسانهای توانمند شده و مسلط به علوم و مهارتهای دیجیتال پیش میبرند. چنین منابع ارزشمندی باید از طریق آموزش، مدیریت دانش تامین شده و راهکارهای دیجیتال برای تسهیل فرایند نقشآفرینی تشویق و حفظ شوند. موضوع ایجاد یک معاونت یا مدیریت با محوریت توسعه دیجیتال نیز اکنون در دستور کار بسیاری از شرکتهای پیشرو قرار گرفته است. چنین واحدسازمانی در صورت ایجاد شدن، میتواند نقش برنامهریزی، ایدهپردازی و نظارت بر تمامی تلاشهای سازمان در سفر دیجیتال را بر عهده گیرد.
- توجه به مشتری: نوآوری در طراحی و توسعه محصولات و خدمات دیجیتال بر مبنای تحلیل دادههای مشتریان و در پیش گرفتن رویکردهای نوین، مانند حضور در شبکههای اجتماعی برای تقویت ارتباطات با جامعه مخاطبین، عناصری هستند که در نهایت میتوانند تجربهای لذتبخش برای مشتریان به همراه داشته باشد.
نقشه راه تحول دیجیتال
تحول دیجیتال یک سفر است و لازمه هر سفری داشتن نقشه راه آن است. طرح تحول دیجیتال را میتوان نقشهراه سازمانها برای تحولی همه جانبه، با توجه به تحولات دیجیتال در اکوسیستم حاکم بر فضای فعالیت سازمان دانست.
طراحی این نقشه راه به خودی خود چالشی پیچیدهای است که نیازمند شناختی عمیق و دو سویه از کسبوکار سازمان و تکنولوژیهای عصر دیجیتال است. در چنین نقشهای لازم است:
- چشمانداز و مأموریت نوین سازمان تعیین شود،
- مدل بازنگری شده از کسبوکار سازمان ترسیم شود،
- استراتژیها و اهداف تبیین شده و بر اساس آن تغییرات در ساختار سازمان، فرایندها، سیستمهای عملیاتی و اطلاعاتی تشریح شده و رویکردهای جدید سازمان در طراحی و توسعه محصولات و خدمات و تعامل با مشتریان و ذینفعان با دقت بررسی شود.
در این نقشه راه ، علاوه بر لزوم شناسایی ریسکها و چالشهای مسیر و پیشبینی سناریوهای مقابله با آنها، ضروریست که چگونگی افزایش قابلیتهای منابع سازمان، بهویژه منابع انسانی، برای همراهی در این سفر بزرگ نیز مشخص شود.
نقش همکاران سیستم به عنوان همسفری مطمئن در سفر دیجیتال
همانطور که اشاره شد، در عصر دیجیتال فعالان همه صنایع باید در خصوص نوآوریها و فناوریهای صنعت خود و صنایع وابسته آگاهیهای لازم را کسب کرده و پیش از آنکه فرصت موجود برای بازطراحی کسبوکار را از دست دهند، نسبت به این تغییر اساسی، هوشمندانه تصمیمگیری کرده و سفر دیجیتال خود را آغاز کنند.
همکاران سیستم سالهاست که در نقش مشاوری مورداعتماد و خبره، به توانمندسازی شرکتها و مؤسسات و تسهیل کسبوکار آنها از طریق پیادهسازی راهکارهای نرمافزاری میپردازد. گستره فعالیتهای همکاران سیستم، انواع سازمانها و مؤسسات خصوصی و دولتی در ابعاد بزرگ تا کوچک را در بر میگیرد.
نرم افزار ERP همکاران سیستم برای سازمانهای بزرگ و فعال در صنایع مختلف، راهکارهای ابری برای کسبوکارهای کوچک و متوسط و نرم افزار BI و … همه از نمونه راهحلهای نرمافزاری هستند که همکاران سیستم برای مشتریان خود درنظر گرفته است. برای کسب اطلاعات بیشتر، با ما در ارتباط باشید.
منابع:
- planview.com
- accenture.com
- digitalmarketinginstitute.com
- techtarget.com
- cio.com
- enterprisersproject.com