مدیریت کیفیت جامع چیست؟ مزایا و روش های پیاده سازی

زمان مطالعه: 12 دقیقه

مدیریت کیفیت جامع (TQM)؛ اصول، فرایند پیاده‌سازی، مزایا و معایب و ابعاد آن

مدیریت کیفیت جامع یا به اختصار TQM  (Total Quality Management) نوعی چارچوب مدیریتی است که باور دارد سازمان‌ها می‌توانند با تمرکز بر اعضای خود، از کارمندان سطح پایین تا مدیران عالی رتبه، به موفقیت بلندمدت برسند و بر بهبود کیفیت و رضایت مشتری تمرکز کنند.

از این رویکرد مدیریتی برای ساده‌سازی مدیریت زنجیره تامین و همچنین شناسایی، کاهش یا حذف خطاها استفاده می‌شود. مدیریت کیفیت جامع یا فراگیر سازمان‌ها را ملزم می‌کند تا بر بهبود مستمر یا همان کایزن (Kaizen ) تمرکز کنند. مدیریت کیفیت فراگیر همچنین بر بهبود داخلی سازمان و فرایندها در درازمدت تمرکز دارد که درنتیجه، باعث افزایش کیفیت محصولات و خدمات تولیدشده می‌شود.

تمامی دپارتمان‌هایی که در خلق و تولید یک محصول یا خدمت مشارکت دارند، مانند تیم‌های طراحی، مهندسی و بازاریابی، در TQM دخیل هستند. مدیریت با تعیین اهداف و ارائه آموزش با کیفیت به کارمندان به‌عنوان یک تسهیل‌کننده عمل می‌کند.

اهمیت مدیریت کیفیت جامع

مدیریت کیفیت فراگیر تاثیر خوبی بر توسعه کارمندان و سازمان‌ها می‌گذارد. شرکت‌ها می‌توانند با مدیریت کیفیت، بهبود مستمر و همچنین تمرکز بیشتر کارمندان روی کار، ارزش‌های فرهنگی خوبی را ایجاد و حفظ کنند. این امر باعث موفقیت بلندمدت سازمان و مشتریان می‌شود. TQM با تمرکز بر کیفیت، به سازمان‌ها کمک می‌کند تا کمبودهای مهارتی کارمندان را با آموزش‌ها و راهنمایی‌های لازم برطرف کنند.

مدیریت کیفیت جامع با تمرکز بر کار تیمی، می‌تواند تیم‌های چند تخصصی را خلق کند که افراد با تخصص‌های مختلف، برای رسیدن به هدفی مشترک تلاش می‌کنند. این شیوه از مدیریت، با به اشتراک‌گذاری دانش میان اعضای تیم‌ها و برقراری ارتباطات و هماهنگی بین دپارتمان‌های مختلف، باعث می‌شود دانش سازمانی عمیق‌تر شده و شرکت‌ها در استقرار پرسنل، انعطاف‌پذیرتر شوند.

در TQM، هیچگونه رویکردی که مورد توافق تمامی منابع باشد، وجود ندارد. اما منابع و متخصصان این حوزه، همگی بر چند اصل مهم که بر بهبود کیفیت تمرکز دارد، توافق دارند که در ادامه به آنها پرداخته‌ایم.

اصول مدیریت کیفیت جامع (TQM)

مدیریت کیفیت فراگیر با استفاده از استراتژی، داده و ارتباطات موثر می‌تواند قوانین کیفیتی خاصی را در فرهنگ و فرایندهای سازمان ایجاد کند. TQM به طور خاص، فرایندهایی را که سازمان‌ها برای تولید محصولات خود استفاده می‌کنند، برجسته کرده و از آن‌ها می‌خواهد که این فرایندها را تعریف، عملکرد خود را به طور مستمر کنترل و ارزیابی کنند و از این داده‌های عملکردی، درجهت بهبود خود بهره بگیرند. علاوه براین، مدیریت کیفیت جامع، تمامی کارمندان و بخش‌های سازمان را ملزم می‌سازد که بخشی از فرایند باشند.

در ادامه به هشت اصل مهم که TQM درجهت بهبود کیفیت استفاده می‌کند، پرداخته‌ایم:

  1. تمرکز بر مشتری: این مشتری است که سطح کیفی محصولات و خدمات شما را تعیین می‌کند. ورودی‌های مشتری از ارزش بسیار بالایی برخوردار است، زیرا به شما درک بهتری از نیازها و خواسته‌های آنها می‌دهد،
  2. مشارکت کارمندان: تمامی کارمندان باید در فرایندها و سیستم‌های سازمان مشارکت داشته باشند و آموزش‌های درستی را در زمینه تخصصی خود ببینند. سازمان موظف است منابع موردنیاز را در اختیار آنها قرار دهد تا وظایف خود را به‌درستی و به موقع انجام دهند،
  3. تمرکز روی فرایندها: فرایندها باید به طور مستمر تحلیل شده تا نقاط ضعف شناسایی شوند. هر کارمندی که در فرایندها حضور دارد، باید آموزش درست و مرتبط را دیده باشد و مطمئن باشد قدم‌های درستی را در زمان مناسب برمی‌دارد،
  4. سیستم‌های کسب‌وکاری یکپارچه: تمامی فرایندهای TQM، باید در یک فرایند کسب‌و‌کاری ادغام شوند. سیستم‌های یکپارچه، داده‌های کاربردی را در بخش‌های مختلف انتقال می‌دهند و کاری می‌کنند که تمامی افراد سازمان هماهنگ باهم و در یک راستا کار کنند،
  5. رویکرد استراتژیک و سیستماتیک: برنامه‌ریزی و مدیریت در استفاده از یک برنامه استراتژیک که کیفیت خوبی هم داشته باشد، از اصول پایه مدیریت کیفیت جامع است،
  6. تداوم پیشرفت: تمرکز بر بهبود مستمر کیفیت به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با بازارهای درحال تغییر سازگار شوند و مزیت‌های رقابتی خوبی را پیدا کنند،
  7. تمرکز روی داده‌ها: داده‌ها باید جمع‌آوری، مستندسازی و تحلیل شوند تا دقت در تصمیم‌گیری بهبود پیدا کرده و بتوان براساس پیشینه‌ قبلی، ترندها را پیش‌بینی کرد،
  8. ارتباطات: ایجاد ارتباط بین تیم‌ها با استفاده از اطلاعات استراتژیک یا جداول زمان‌بندی برای بهبود نحوه انجام فعالیت‌ها، امری ضروری است. علاوه بر این، ارتباط خوب بین اعضای تیم‌ها با یکدیگر، انگیزه و روحیه کارمندان را نیز بهبود می‌بخشد.
چرخه کایزن برای بهبود مستمر

چرخه کایزن برای بهبود مستمر

فرایند پیاده‌سازی مدیریت کیفیت فراگیر

فرایند کلی پیاده‌سازی TQM دارای مراحل زیر است:

  • سازمان فرهنگ فعلی و سیستم‌های مدیریت کیفیت خود را ارزیابی کرده و ارزش‌های اصلی را شناسایی می‌کند،
  • مدیریت متعهد می‌شود که یک طرح جامع TQM را توسعه دهد،
  • سازمان خواسته‌های مشتری را شناسایی کرده و آنها را اولویت‌بندی می‌کند،
  • مدیریت، فرایندهای لازم را برای برطرف کردن نیازهای مشتری ترسیم می‌کند،
  • مدیریت، تیمی را جهت نظارت بر فعالیت‌هایی که به منظور بهبود فرایندها در سازمان انجام می‌شود، ایجاد می‌کند،
  • مدیریت با ارائه برنامه‌ریزی و دوره‌های آموزشی، در این فرایند مشارکت می‌کند،
  • مدیریت، فرایندی را برای استانداردسازی مدیریت روزانه فرایندها ایجاد می‌کند،
  • مدیریت به طور مرتب از کارمندان خود می‌خواهد که به او بازخورد بدهند.

پیاده‌سازی مدیریت کیفیت فراگیر یک تعهد بلندمدت است و مدت زمان موردنیاز برای برنامه‌ریزی، توسعه و اجرا براساس نوع سازمان متفاوت است.

مزایای مدیریت کیفیت جامع

در ادامه به معرفی مهمترین مزایای TQM می‌پردازیم:

  • تولید محصولات بی‌نقص‌تر: یکی از اهداف مدیریت کیفیت جامع، این است که وقتی محصولات و خدمات برای اولین بار عرضه می‌شوند، بی‌نقص باشند. این بدان معنا است که در طول فرایند مدیریت کیفیت جامع، محصولات بدون نقصی به بازار عرضه می‌شود، فراخوان آن‌ها کمتر شده، رفع نقص محصولات و به دنبال آن، مخارج کلی پشتیبانی از مشتری در آینده کاهش پیدا می‌کند.
  • مشتریان راضی: محصولات با کیفیت بالا که بتوانند نیازهای مشتریان را برآورده کنند، باعث افزایش رضایت مشتری می‌شوند. رضایت بالای مشتریان می‌تواند باعث افزایش سهم بازار و رشد درآمد از طریق افزایش فروش و بازاریابی دهان‌به‌دهان شود.
  • هزینه‌های پایین‌تر: زمانی که محصولات بدون نقص تولید شوند یا حجم تولید محصولات ناقص کمتر شود، در هزینه‌های مربوط به پشتیبانی مشتری، فراخوانی و جایگزینی محصول، تعمیرات و اعمال اصلاحات لازم صرفه‌جویی می‌شود. به این ترتیب هزینه‌ها کمتر شده و حاشیه سود بیشتری ایجاد می‌شود.
  • تعریف درست ارزش‌های فرهنگی سازمان:  سازمان‌هایی که مدیریت کیفیت فراگیر را تمرین می‌کنند، ارزش‌های اصلی و مهم را در مدیریت کیفیت و بهبود مستمر توسعه و پرورش می‌دهند. درواقع، ذهنیت TQM در تمامی جوانب یک سازمان، از استخدام تا فرایندهای داخلی و توسعه محصول نفوذ پیدا می‌کند.

معایب مدیریت کیفیت جامع

برخی از معایب TQM شامل موارد زیر است:

  • برنامه‌ریزی منابع: مدیریت کیفیت فراگیردر طول زمان به برنامه‌ریزی و منابع زیادی نیاز دارد تا تغییرات به درستی اعمال شوند،
  • تعهد در تمامی سطوح شرکت: بهبود مستمر در TQM به این معنی است که فرهنگ سازمانی باید بر بهبود فرایندها متمرکز باشد و تمامی سطوح مدیریتی از آن حمایت کنند،
  • هزینه‌های اضافی: TQM ممکن است باعث شود هزینه‌هایی مانند هزینه‌های آموزش، توسعه زیرساخت و تیم‌ها افزایش پیدا کند،
  • زمان: این موضوع را در نظر داشته باشید که ممکن است سال‌ها طول بکشد تا یک سازمان به نتایج موردنظر خود برسد،
  • نیاز به تلاش فراوان: به خاطر مجموعه کارها و تلاش‌هایی که برای اجرای مدیریت کیفیت جامع در سازمان‌ها انجام می‌شود، اختصاص دادن فعالیت جزئی و کم در این حوزه ممکن است منجر به شکست شود.

تفاوت مدیریت کیفیت و مدیریت کیفیت فراگیر

مدیریت کیفیت (QM) به تمامی فعالیت‌ها، اقدامات و هماهنگی‌های لازم برای افزایش کیفیت محصولات یا خدمات در یک شرکت گفته می‌شود. هدف QM کنترل و بهینه‌سازی کیفیت محصولات یا خدمات و همچنین، رضایت مشتریان است.

درحالی که مدیریت کیفیت جامع (TQM) یک روش مدیریت کیفیت کل‌نگر است و بر اهداف شرکت و الزامات قانونی در تمامی سطوح یک شرکت و با مشارکت تمامی کارکنان تمرکز دارد.

به طور کلی، مدیریت کیفیت جامع بر این مفهوم استوار است که کیفیت فقط در یک لایه از شرکت وجود ندارد، بلکه تمامی افراد سازمان در آن سهیم هستند، به‌گونه‌ای که مشتری در مرکز تمامی ملاحظات سازمانی قرار می‌گیرد.

ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر

مدیریت کیفیت جامع مفهوم پیچیده‌ای است که فرایندهای انسانی، محصولی و تکنولوژیکی را به عنوان ابعاد اصلی که منجر به بهبود مستمر کیفیت خدمات و محصولات می‌شود، پوشش می‌دهد.

بعد انسانی مدیریت کیفیت فراگیر شامل تعهد کامل رهبری، آموزش و مشارکت کارکنان، مشتری‌مداری و مدیریت کیفیت تامین‌کنندگان است. طراحی محصول و مدیریت فرایند نیز ابعاد محصولی این شیوه مدیریتی را شامل می‌شوند. در نهایت، ساختار سازمانی با عناصری مانند برنامه‌ریزی استراتژیک، برنامه‌ریزی تیمی، کنترل اطلاعات و ارائه بازخورد سروکار دارد.

ابعاد مدیریت کیفیت جامع

مدیریت کیفیت جامع فرایندهای انسانی، محصولی و تکنولوژیکی را به عنوان ابعاد اصلی که منجر به بهبود مستمر کیفیت خدمات و محصولات می‌شود، پوشش می‌دهد

ابعاد انسانی مدیریت کیفیت جامع

مدیریت کیفیت جامع در بسیاری از سازمان‌ها اجرا می‌شود، زیرا همانطور که پیش از این هم گفته شد، به موفقیت و بهبود عملکرد سازمانی کمک می‌کند. با این‌حال، اجرای نامناسب استراتژی‌ها و منابع می‌تواند باعث شکست در بهبود کیفیت محصولات و خدمات شود. این شکست‌ها می‌تواند ناشی از مدیریت و رهبری نامناسب، عدم مشارکت کارکنان و دست‌کم گرفتن نقش مشتری در بهبود کیفیت باشد.

1. رهبری متعهد

هر رهبر و مدیر ارشد، با اجرای استراتژی‌های مدیریت کیفیت فراگیر سر و کار دارد، زیرا اجرای آن، سود و منافع خوبی را برای سازمان به همراه می‌آورد. موضوع مهم آن است که رهبران سازمان‌ها باید تعهد و وفاداری خود را به تمامی اعضای تیم کاری نشان دهند.

موضوع رهبری در سازمان، در مدیریت کیفیت جامع بسیار اهمیت دارد، زیرا بر روند بهبود و توسعه دائمی تاثیرگذار است. رفتار رهبری بر تمامی اعضای تیم اثر می‌گذارد، به‌گونه‌ای که باعث می‌شود تمامی آنها کار درست را در زمان مناسب و با رغبت انجام دهند. در چنین شرایطی است که سازمان‌ها رشد می‌کنند و اهداف آنها محقق می‌شود.

درمقابل، نقش مدیران آن است که روش‌ها را به درستی دنبال کرده و استانداردهای تعیین‌شده را رعایت کنند. درواقع مسئولیت آنها فراتر از هنجارهای پذیرفته شده نیست. از این رو، الگوهای رفتاری رهبری بر کارکنان تاثیر می‌گذارد. بنابراین، رهبران باید دارای ارزش‌های اخلاقی خاصی بوده و احساس مسئولیت‌پذیری بالایی در زمان تغییرات و بحران‌ها داشته باشند.

تعهد رهبری مدیران ارشد با نگرش مسئولانه آنها نسبت به رفاه کارکنان زیردست خود آشکار می‌شود که بر کیفیت محصولات و خدمات ارائه شده نیز تاثیر می‌گذارد. علاوه بر این، مدیریت ارشد باید مسئول تعریف چشم‌انداز، ماموریت و نظام ارزشی یک شرکت و همچنین، تدوین برنامه‌های استراتژیک باشد. بهره‌برداری موثر از منابع و پرسنل از جمله اهداف اصلی رهبران سازمان‌ها است.

2. مشارکت کارکنان

در کنار مدیریت تامین‌کنندگان و مشارکت مشتری، مشارکت کارکنان نیز به رشد سازمانی و حفظ روابط مطلوب میان کارکنان، مشتریان و تامین‌کنندگان کمک می‌کند.  

مشارکت کلی کارکنان به شیوه مدیریتی مدیر ارشد و چگونگی برخورد مدیران با کارمندان در سازمان بستگی دارد. در مدیریت کیفیت جامع، اهداف مدیر ارشد و کارمندان در یک راستا قرار می‌گیرد.

مشارکت کارکنان در صورت توانمندسازی تمامی آنها امکان‌پذیر است و به آنها اجازه می‌دهد تا اقداماتی را در راستای رفع نیازها و انتظارات مشتریان انجام دهند. کیفیت محصولات و خدمات باید از دغدغه‌های اصلی کارکنان باشد. کارکنان باید تلاش کنند تا اهداف خود را با اهداف والای سازمانی هماهنگ کنند.

3. مشتری‌مداری

سازمان‌ها بدون داشتن هدف و ماموریت، در تولید کالای باکیفیت و دستیابی به نرخ بالای عملکرد و سودآوری موفق نخواهند بود. درواقع، سازمان باید اهمیت تمرکز بر مشتری را مانند یک فرهنگ در سازمان جا بیندازد. بررسی نیازها و نگرانی‌های مصرف‌کننده، اولین گام در جهت بهینه‌سازی تولید است.

ساختار سازمانی در مشتری‌مداری از اهمیت بالایی برخوردار است. مشتریان، مهم‌ترین فاکتور در بهبود کیفیت محصولات و خدمات هستند. مدیریت می‌تواند با تغییر در ارزیابی فرایند تولید، رضایت مشتری را به‌دست آورد. بنابراین، برای برآورده کردن انتظارات مشتریان، لازم است که کالاها و خدماتی با کیفیت بالا در حجم، زمان و مکان مناسب و با قیمت مناسب در دسترس آنها قرار بگیرد.

4. مدیریت کیفیت تامین‌کنندگان

به محض اینکه محصولی تولید شد، موضوع توزیع مطرح می‌شود. بنابراین، مدیریت کیفیت تامین‌کنندگان، گام بعدی در بهبود کیفیت محصول و خدمات تولیدی به شمار می‌رود. سازمان‌ها نباید نقش تامین‌کنندگان را دست‌کم بگیرند، زیرا بر موقعیت رقابتی یک شرکت در بازار تاثیر بسیاری دارند. تامین‌کنندگان در تحویل مواد اولیه‌ای که در ساخت محصول مورد استفاده قرار می‌گیرد، مشارکت دارند. بنابراین، انتخاب تامین‌کنندگان مناسب برای تضمین تولید کالای باکیفیت از اهمیت بالایی برخوردار است.

باید تامین‌کنندگان را در زنجیره تولید درنظر گرفت، چرا که مسئولیت‌های زیادی در آن دارند. مثلا تامین‌کننده مسئول ردیابی هزینه‌های موادی است که طی مراحل مختلف تولید مورد استفاده قرار می‌گیرند. همچنین تامین‌کنندگان مسئولیت زیادی از نظر تبادل اطلاعات بین مشتریان و سازمان برعهده دارند. کیفیت این اطلاعات تا حد زیادی به آگاهی و دانش تامین‌کنندگان بستگی دارد.

مدیریت کیفیت تامین‌کنندگان

انتخاب تامین‌کنندگان مناسب برای تضمین تولید کالای باکیفیت از اهمیت بالایی برخوردار است

ابعاد محصولی مدیریت کیفیت فراگیر

1. مدیریت فرایند

فرایند نیز مانند کارکنان، ساختار و مکانیسم‌های کنترل، یکی از اجزای مهم در عملکرد هر سازمانی به شمار می‌رود. مدیریت فرایند یکی دیگر از ابعاد مهم مدیریت کیفیت جامع است که شامل ابزارها و تکنیک‌‎هایی است که به تحقق اهداف سازمان کمک می‌کند. درواقع مدیریت فرایند به سازمان‎ها کمک می‌کند تا برای مشتری ارزش خلق کنند.

مکانیسم کنترل نیز بخشی از مدیریت فرایند است و شامل روش‌های مکانیکی، الکتریکی و آماری است که به کارکنان اجازه می‌دهد تا کیفیت محصولات را اندازه‌گیری کرده و آن را افزایش دهند. مکانیسم کنترل در مدیریت فرایند اهمیت زیادی دارد، چون باعث ایجاد تغییرات لازم در فرایند تولید می‌شود. درنهایت، تحلیل فرایند، روشی موثر برای تشخیص عملکرد و شناسایی مشکلات در فرایند تولید به شمار می‌رود.

2. طراحی محصول تیمی

توسعه و طراحی محصول جدید نیز بخشی از مدیریت کیفیت جامع است. این کار با گرد هم آوردن افرادی با تخصص‌های مختلف که روی توسعه یک محصول واحد کار ‌کنند، انجام می‌شود. بنابراین، یک کار تعاونی به توسعه و طراحی محصول جدید کمک می‌کند.

تیم‌های محصول باید کارمندان را از بخش‌های مختلف سازمان درگیر کار کنند تا به یک ارزیابی عمیق و دقیق از محصول پیشنهادی برسند و مواردی مانند نیازهای مشتری، ظرفیت سازمانی، اثربخشی هزینه و درآمدهای بالقوه دریافت شده از فروش محصول را در نظر بگیرند. همچنین تحقیق و توسعه را نیز می‌توان به عنوان یکی دیگر از اجزای جدایی‌ناپذیر طراحی محصول تیمی در نظر گرفت.

طراحی و توسعه محصول همیشه باید با بهبود و نوآوری مستمر همراه باشد. طراحان باید دانش نظری و تجربه خود را در تولید محصولاتی که نیازهای مشتریان را رفع کند و با اهداف سازمانی هم‌راستا باشد، ترکیب کنند. از همه مهمتر، باید حواس‌شان به محیط رقابتی موجود در بازار باشد.

به طور کلی مدیریت کیفیت جامع (TQM) ترکیبی از فرایندها و مراحل مختلف است که هدف آن ارتقای پتانسیل کلی سازمان و همچنین، بهبود مستمر و نوآوری است و به همین دلیل موضوعات منابع انسانی، یادگیری و توسعه سازمانی و طراحی محصول را دربرمی‌گیرد. تمامی این ابعاد برای توسعه یک شبکه مدیریت کیفیت جامع ضروری است.

مثال‌هایی از مدیریت کیفیت جامع

تویوتا، سازنده ژاپنی خودرو، مثال خوبی از پیاده‌سازی مدیریت کیفیت فراگیر است. به کارگیری TQM و کایزن در تویوتا باعث تولید محصولی با کیفیت بالاتر و همچنین افزایش سطح کیفیت در تمامی سطوح سازمان شد. کایزن یکی از قوانین اصلی در سیستم تولید تویوتا بود (کایزن به طور کلی به معنی «بهبودی مستمر» و تغییر برای بهتر شدن است).

در سیستم تولید تویوتا، استراتژی کایزن محیط کار را انسانی کرده و به اعضای تیم‌ها این امکان را داده تا زمینه‌های بهبود را شناسایی کنند و راه‌حل‌های عملی را پیشنهاد دهند.

تویوتا روشی را به نام کنترل کیفیت آماری (Statistical Quality Control) در سال 1949 اتخاذ کرد. کنترل کیفیت آماری، به مجموعه‌ای از ابزارها و تکنیک‌ها برای اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل داده‌ها برای تولید محصولات گفته می‌شود. سپس، در سال 1951، تویوتا سیستم پیشنهادات خلاقانه (Creative Idea Suggestion System) را راه‌اندازی کرد که تقریبا نسخه کپی‌شده از سیستم مورد استفاده در فورد بود. در این سیستم، کارکنان اجازه دارند ایده‌های خود را ارائه دهند. تویوتا در این سند می‌گوید هر کارمندی صرف نظر از کاری که در شرکت انجام می‌دهد، ایده‌های خود را مطرح کند.

در سال 1965، تویوتا جایزه دمینگ (Deming Prize) را به خاطر پیشرفت‌های عمده در بهبود کیفیت دریافت کرد. جایزه دمینگ، یکی از قدیمی‌ترین جوایز کیفیت و بهره‌وری در کشور ژاپن به شمار می‌رود. بهبود وضعیت صادرات در کشور ژاپن از طریق بهبود کیفیت محصولات، ترویج کنترل کیفیت جامع در سطوح مختلف شرکت در صنایع مختلف، شناخت راهبردهای موفقیت‌آمیز در امر کیفیت، ارتقای آگاهی در خصوص اهمیت و روش‌های مدیریت کیفیت و ایجاد فضای رقابتی میان صنایع، از مهم‌ترین اهداف جایزه دمینگ است.

این شرکت خودروسازی در سال 1994، «دوره آموزشی مدیریت کیفیت فراگیر برای مدیران اجرایی گروه تویوتا» را برگزار کرد که از آن زمان تا به امروز، آموزش‌های لازم TQM را به مدیران جدید ارائه می‌دهد. ابتکارات تویوتا در مدیریت کیفیت جامع تا به امروز هم ادامه دارد. در سال 2011، تویوتا اعلام کرد که سیستم پیشنهادات خلاقانه آن تا به امروز بیش از 40 میلیون پیشنهاد خلاق دریافت کرده است.

نمونه دیگر درخصوص استفاده از مدیریت کیفیت جامع در شرکت تاتا استیل (Tata Steel)، شرکت فولادسازی مستقر در هند است. تاتا استیل از دهه 1980 از مدیریت کیفیت جامع استفاده می‌کند. این شرکت در سال 2008، برنده جایزه دمینگ شد. تاتا استیل از روش‌های TQM برای رسیدن به شناخت عمیق از مشتریان استفاده می‌کند. این شرکت در سال 2008، کمیته بهبود عملکرد را برای بهبود مستمر عملکرد راه‌اندازی کرد و سپس، گروه‌های بهبود عملکرد برای بخش‌های آهن‌سازی، فولادسازی، نورد، تعمیر و نگهداری و غیره ایجاد شد.

نقش راهکارهای نرم افزاری در کنترل کیفیت تولید

تولید محصولات باکیفیت و متناسب با نیاز مشتریان، از مهترین اهداف هر سازمانی است که برای رسیدن به آن، به اجرای فرآیندهای مدون و استاندارد کنترل کیفیت نیاز دارد. بنابراین کسب‌وکارها باید بتوانند هنگام دریافت مواد از تامین‌کنندگان، هنگام و پس از تولید محصولات، از کیفیت مناسب محصولات مطمئن شوند.


منابع:

  • techtarget.com
  • ivypanda.com
  • irandnn.ir