شاید داغترین شغل حوزه فناوری اطلاعات در این روزها، ناشناختهترین آنها یعنی «تحلیلگر کسب و کار» باشد. تا زمانی که تکنولوژی بخش جداییناپذیر سازمان باشد، حتما شاهد توسعه شغل تحلیلگر کسب و کار هستیم. عبارت تحلیلگر کسب و کار به عناوین مختلف دیگری مانند تحلیلگر سیستمهای کسب و کاری، تحلیلگر فرایندهای کسب و کار، تحلیلگر سازمانی و تحلیلگر معماری سازمانی نیز شناخته میشود.
این نقش در سالهای اخیر، در میان بسیاری از کسبوکارها رواج یافته است. بسیاری از سازمانها تحلیلگران کسب و کار را با هدف کمک به مدیران برای حل مسائل سازمانی، تعیین اهداف جدید و راههای رسیدن به آن، جذب میکنند. در این مقاله با ما همراه باشید تا در مورد مهارت های تحلیلگر کسب و کار و موارد مرتبط با آن صحبت کنیم.
تحلیلگر کسب و کار کیست؟
تحلیلگر کسب و کار شخصی است که به سازمانها کمک میکند تا با تحلیل دادههای مختلف، فرایندهای سازمان را بهبود و اثربخشی عملیات را افزایش دهند. آلن هاکمن، مدیر فناوری اطلاعات در شرکت بینالمللی تیکو میگوید: «تحلیلگر کسبوکار یکی از مهمترین نقشها را در فضای فناوری اطلاعات برعهده دارد». هاکمن که ادعا دارد رواج نرمافزار بهعنوان خدمات باعث شده نقش تحلیلگران کسبوکار اهمیت بیشتری یابد، معتقد است، ظهور شغل تحلیلگر کسب و کار نتیجه ایجاد تغییرات در دنیای فناوری اطلاعات است.
او همچنین اشاره میکند: امروزه در نصب برخی نرمافزارها مانند نرم افزار ابری به نیروی فنی خاصی نیاز نیست. آنچه اهمیت دارد این است که از دادههای سیستم چگونه استفاده کنیم، چه گزارشهایی از سیستم دریافت کنیم و چگونه به نیازهای سازمان در سیستم پاسخ دهیم؟ اینها نقشهایی هستند که تحلیلگر کسب و کار به عهده میگیرد.
مارک مکدونالد، تحلیلگر موسسه گارتنر میگوید: «در گذشته این دیدگاه وجود داشته که تحلیلگران افراد کمسن و سالی بودند که نتبرداری کرده، جزئیات را مورد توجه قرار میدادند و فهرستی از منابع لازم برای تامین مالی یک پروژه تهیه میکردند. اما اکنون تحلیلگر کسب و کار به فردی مهم و حلال مشکل تغییر یافته است. از گذشته تاکنون چه چیزی تغییر کرده است؟ مکدونالد به سه تحول عمده اشاره میکند:
- از آنجا که انتظار میرود بخش فناوری اطلاعات به جنبه تجاری کسبوکارها کمک کند تا فناوریهای مختلف را برای حل چالشهای کسبوکار به هم پیوند دهند، سازمانها با مسائل پیچیدهتری مواجه شدهاند.
- میزان برونسپاری در بخش فناوری اطلاعات بیشتر شده و در اینصورت، ارزش اصلی آن برای سازمان بیشتر تحلیلی است تا عملی. IT اکنون به کسبوکارها نشان داده که میتواند از تکنولوژی برای کاربردهای استراتژیکتر استفاده کند در نتیجه، نقش تحلیلگر کسب و کار پررنگتر شده است.
- خروجی تحلیلهای تحلیلگران کسب و کار، برخلاف دیگر بخشهای فناوری اطلاعات، بهطور مستقیم به واحدهای کسبوکاری ارجاع داده میشود. بنابراین این افراد اغلب ارتباط نزدیک و مستقیمی با واحدهای مختلف سازمان دارند. تحلیلگر فرایندهای کسب و کار، علیرغم اینکه عضوی از واحد IT سازمان هستند، اما باید زمان زیادی با واحدهای کسبوکاری بگذرانند.
هاکمن در نهایت به این نتیجه میرسد که تحلیلگران کسب و کار به این دلیل که تخصص فنی و تحلیل کسبوکار را با هم دارند، نقش مهمی در سازمان ایفا میکنند. همچنین از آنجا که امکان برونسپاری چنین نقشی در سازمان پایین است، تحلیلگران کسب و کار امنیت شغلی بالایی نیز دارند.
با توجه به اهمیت این موضوع، در ادامه این نوشتار به وظایف تحلیلگر کسب و کار و مهارتهای تحلیلگر کسب و کار میپردازیم. همچنین در ادامه از گامهای لازم برای تبدیل شدن به یک تحلیلگر فرایند کسب و کار و ویژگیهای تحلیلگر کسب و کار خوب صحبت میکنیم.
مسئولیتها و وظایف تحلیلگر کسب و کار چیست؟
امروزه محیط کسبوکارها بسیار پیچیده است. شناسایی چالشهای سازمان در چنین محیط پیچیدهای که به شکل دائم در حال تغییر است، کار سادهای نیست و درست همین موضوع، کلیدیترین نقش تحلیلگر کسب و کار به شمار میآید. بخش عمدهای از نقش تحلیلگر کسب و کار را توسعه راهکارهای فنی برای حل مشکلات کسبوکاری تشکیل میدهد. از طرف دیگر، به شکل کلی میتوان گفت نقش تحلیلگر کسب و کار به ایجاد تغییر در سازمان منتهی میشود.
راهکارهای پیشنهادی تحلیلگر کسب و کار، با ایجاد تغییر در سازمان، در نهایت به بهبود پیشبرد فرایندها، کاهش هزینهها و شناسایی فرصتهای جدید کسبوکار کمک میکند. پیشبرد این موضوعات صرفا با جمعآوری و تحلیل دادهها و ارائه پیشنهادهای مبتنی بر اطلاعات و پیادهسازی آنها انجام میشود.
هر کسبوکاری به دنبال بهبود اثربخشی و کاهش هزینههای سازمان است و درست به همین دلیل، تحلیل کسب و کار یکی از مهمترین نقشهای هر سازمان به شمار میرود. برای درک این مفهوم بگذارید نگاهی دقیقتر به وظایف یک تحلیلگر کسب و کار بیندازیم.
تحلیلگر کسب و کار با تحلیل دادههای مرتبط با سازمان، به شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمان پرداخته و پیشنهادهایی را برای افزایش اثربخشی سازمان ارائه خواهد کرد.
اساسیترین وظایف تحلیلگر کسب و کار، شناسایی نقاط قابل بهبود و ارائه پیشنهادهایی برای افزایش اثربخشی فرایندهای سازمان و تقویت نقاط قوت آن است. این افراد با هدف یافتن مسائل و کمک به پیادهسازی تغییرات، اغلب با تمام واحدهای مختلف سازمان در ارتباط نزدیک هستند. برخی وظایف تحلیلگر کسب و کار به شرح زیر است:
- شناسایی و اولویتبندی نیازها و مسائل فنی و کارکردی سازمان
- استفاده از تکنیکهای مدلسازی داده برای شناسایی روشهایی که سازمان میتواند به شکل اثربخشتری عمل کند
- ارتباط با مدیران ارشد برای درک اهدافی که میخواهند به آن دست یابند
- ترغیب ذینفعان داخلی و خارجی نسبت به مزایای استفاده از تکنولوژیها و استراتژیهای جدید
- ارائه پیشنهادهایی با هدف بهبود وضعیت سازمان برای رهبران و بهروز نگهداشتن آنها
- مشارکت در پشتیبانی و آموزش به کارکنانی که سیستم جدید برای آنها پیادهسازی شده است
- استفاده از SQL و اکسل برای تحلیل کلان دادهها
- توانایی تصویرسازی دادهها با استفاده از چارت، جدول و …
- تهیه مدلهای مالی برای پشتیبانی از تصمیمهای کسبوکار
- برنامهریزی معماری سازمانی
- پیشبینی، بودجهریزی و انجام تحلیلهای مالی و انحراف از عملکرد
مهارتهای تحلیلگر کسبوکار چیست؟
هر تحلیلگر کسبوکار به شکل همزمان، هم به مهارتهای سختافزاری و هم مهارت های نرمافزاری نیاز دارد. تحلیلگران کسب و کار به همان اندازه که باید در مورد جمعآوری روند دادهها و تجزیه و تحلیل آنها بدانند، باید بتوانند پیشنهادهایی تحلیلی برای بهبود کسبوکار ارائه دهند.
- هوش تجاری: درک کامل از اصول مالی، حسابداری و کسبوکار به تحلیلگر کمک میکند راحتتر مسائل عملیاتی را شناسایی کند و بهترین راهحل برای آن را پیشنهاد دهد.
- ارتباطات: از یک تحلیلگر کسبوکار انتظار میرود با نقشهای مختلف سازمان، از مدیریت ارشد تا کارکنان سازمان، ارتباط مستقیم برقرار کند. این موضوع کمک میکند علیرغم شناسایی نیازهای سازمان، با ادبیات این افراد برای متقاعدسازیشان آشنا شوید. به عبارت بهتر، توانایی متقاعدسازی دیگران یکی از مهمترین سرمایههای هر تحلیلگر کسبوکار بهشمار میآید.
- تجزیه و تحلیل دادهها: برای هر تحلیلگر کسب و کار؛ موضوعات مربوط به جمعآوری، ردیابی و تجزیه و تحلیل معیارهای عملکردی، اهمیت بسیار زیادی دارد. بنابراین داشتن تسلط بر تجزیه و تحلیل دادهها و ابزارهای تصویرسازی مانند اکسل، Tableau، و ابزارهای هوشمندی تجاری نیز میتواند مفید باشد.
- روشهای تجزیه و تحلیل کسبوکار: بسته به صنعت، آشنایی با متدولوژیهای خاص مانند تجزیه و تحلیل تجاری چابک، شش سیگما یا فرآیند یکپارچه منطقی میتواند کمک کند.
- تخصص صنعت: صنایع مختلف، نیازها و چالشهای متفاوتی دارند. توسعه راهحلها برای یک شرکت فناوری اطلاعات ممکن است متفاوت از یک شرکت مراقبتهای بهداشتی باشد. بنابراین تجربه صنعت، بهعنوان یک مزیت رقابتی محسوب میشود.
- مهارتهای مدیریتی: هر تحلیلگر کسب و کار باید مسلط به انجام موضوعات مختلفی باشد که بخش عمدهای از آن جنبه مدیریتی دارد. برای مثال هدایت نیروی انسانی، پیشبینی بودجه و مدیریت تغییرات محیطی و نظارت بر محدودیتهای زمانی، همه و همه جنبههایی از کار یک تحلیلگر کسب و کار است که مستلزم داشتن مهارتهای مدیریتی است.
- مهارتهای تسهیلگری
- تفکر تحلیلی و حل مسئله
- آشنایی با شبکهها، پایگاههای داده و سایر فناوریهای مرتبط به صنعت
- تجزیه و تحلیل هزینه فایده
تحلیلگر کسب و کار خوب کیست؟
کدام کارمندان، با چه مشخصات و اعتباراتی بهترین گزینه برای نقش تحلیلگر کسب و کار هستند؟ بر اساس تحقیقهای انجام شده، از تحلیلگران کسب و کار انتظار میرود بتوانند نیازهای سازمان را شناسایی کنند، طرحها و سناریوهای آزمایشی بنویسند و پروژهها را مدیریت کنند. همچنین با هدف پیادهسازی طرحها، دانش فنی کافی داشته باشند؛ به عبارت دیگر دانش کسبوکار را وارد پروژههایIT کنند.
به گفته معاون توسعه کسبوکار شرکت کلوروکس که ۳۰ تحلیلگر کسبوکار را در این شرکت مدیریت میکنند، اغلب تحلیلگران تازهکار در این شرکت از بخشهای کسبوکار میآیند و در گام اول مفاهیم IT به آنها آموزش داده میشود. پس از آن به مرور تخصص و شناخت کافی از کسبوکار پیدا میکنند. بسیاری از آنها «ابر کاربرانی» بودهاند که بهراحتی از تکنولوژی استفاده میکردند و به تدریج به IT علاقمند شدند و درخواست کردند دانش کسبوکار آنها با مهارتهای فنی ترکیب شود.
افرادی که به عنوان تحلیلگر کسبوکار قصد فعالیت دارند، باید از مهارتهای فنی و مدیریتی لازم برخوردار باشند تا بتوانند عملکرد خوبی داشته باشند.
به شکل کلی، یک تحلیلگر فرایندهای کسب و کار خوب ، باید دارای ویژگیها و مهارتهای زیر باشد:
- مهارتهای تحلیلی
- مهارتهای رهبری
- برنامهریزی فرایندهای کسب و کار
- مهارتهای فنی
چگونه تحلیلگر کسبوکار شویم؟
روشهای پیشبرد فرایندهای سازمانها به شکل مداوم تغییر میکند و روزانه نقش تحلیلگران اهمیت بیشتری مییابد. در این مسیر، طیف گستردهای از نقشها و مسئولیتها وجود دارد که باید آنها را بشناسید تا به یک تحلیلگر کسب و کار تبدیل شوید. در ادامه به چند گام اساسی برای تبدیل شدن به تحلیلگر فرایند کسب و کار میپردازیم.
- در گام اول تبدیل شدن به یک تحلیلگر کسبوکار، باید یاد بگیرید چگونه نیازهای هر مجموعه را شناسایی کنید. برای درک این موضوع، پیش از هر چیزی باید نحوه اجرای فرایندهای واحدهای مختلف را بشناسید. بنابراین بهنظر میرسد هر تحلیلگر کسب و کار باید موقعیتهای کارآموزی در واحدهای مختلف را تجربه کند تا بتواند درک کلی و درستی از مفاهیم آن داشته باشد.
- در گام دوم، به عنوان یک تحلیلگر فرایندهای کسب و کار؛ باید به شکل مداوم، مهارتهای خود را بهروزرسانی کنید. برای مثال شرکت در دورههای آموزشی مختلف مانند کار با ابزارهای مورد استفاده در تجزیه و تحلیل میتواند اثربخش باشد؛ برخی از ابزارهای تجزیه و تحلیل دادهها شامل؛ اکسل، پاورپوینت، اکسس، SQL، ابزارهای تحلیل گوگل (Google Analytics) و Tableau است. البته نوع ابزارها و نحوه استفاده شما بستگی صنعت و سازمانی دارد که در آن فعالیت میکنید.
- در گام سوم، بهعنوان یک تحلیلگر فرایند کسب و کار همیشه با حجم زیادی داده در ارتباط هستید. باید یاد یگیرید که چگونه دادهها را تحلیل کنید و از آنها اطلاعات مفید استخراج کنید. یاد گرفتن چگونگی تحلیل داده به شما کمک میکند درک واضحی از این رشته داشته باشید.
- در گام چهارم، گواهینامههای مربوط به تحلیلگر کسب و کار را بگیرید. کسب این نوع گواهینامهها در کنار امکان آموزش، به بهبود شرایط شما در جذب پروژههای بیشتر کمک میکند. گواهینامههای مختلفی در این زمینه وجود دارد؛ برای مثال گواهی CBAP و کارشناس حرفهای تجزیه و تحلیل کسبوکار از این دست گواهینامههاست.
- در گام پنجم، یک تحلیلگر کسب و کار باید توانایی ارائه مناسب به ذینفعان را داشته باشد. در این مسیر ابزارهای متفاوتی وجود دارد که میتوانید از آنها کمک بگیرید.
چه تفاوتی میان یک تحلیلگر کسب و کار و یک تحلیلگر داده وجود دارد؟
تحلیلگر داده اغلب از تجزیه و تحلیل دادهها برای کشف روندها و بینشهایی استفاده میکند که نتایج آن به مدیران کسب و کارها یا تحلیلگران کسب و کار کمک میکند بر اساس آن تصمیمهای استراتژیک بگیرند. از طرفی تحلیلگر کسب و کار نیز از کلان دادهها برای تجزیه و تحلیل و تصمیمگیری در مورد آنها استفاده میکند. تفاوت این دو شغل در این است که تحلیلگران کسب و کار در سطح کلانتر روی تحلیل دادهها کار کرده و در بسیاری از موارد، از تحلیل دادهها برای ارائه راهکار و ایجاد تغییرات در سازمان استفاده میکنند.
به عبارت دیگر، هر دوی این نقشها از تصمیمهای مبتنی بر داده پشتیبانی میکنند. با این تفاوت که تحلیلگران کسبوکار تمایل دارند بیش از همه روی ارائه راهکارهایی برای نیازهای سازمان تمرکز کنند؛ این در حالی است که تحلیلگران داده صرفاً روی تحلیل داده تمرکز میکنند و نه ارائه پیشنهادهای اصلاحی. تحلیلگر کسب و کار اغلب از اطلاعات استخراج شده توسط تحلیلگر داده، برای شناسایی مشکلات و یافتن راهحل مشکلات استفاده میکنند.
منابع:
- northeastern.edu
- indeed.com
- cio.com